نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Undoubtedly, in order to obtain the Islamic way of life, one must refer to its origin, namely the Islamic culture, and it is clear that the main source of Islamic culture is the Book of God and the Holy Quran, but since the lifestyle moves the most superficial layers to the deepest layers. It connects, and on the other hand, the Holy Qur'an, in terms of immortality, is universal in its teachings. Does the Qur'an have a necessary and sufficient condition in this regard, or is the Qur'an the source of some of the characteristics of Islamic life in the modern age?
Some introduce reason, tradition and empirical knowledge as a source similar to the Qur'an, while according to the process of ijtihad - which is a systematic understanding of Islamic teachings in any field - the Qur'an is the main source and the main source in this direction and other sources - the intellect. , Tradition and especially empirical knowledge - are the only tools in the way of extracting the teachings of the Holy Quran from the most superficial layers of life to its deepest layers.
کلیدواژهها [English]
جایگاه قرآن در فهم مؤلّفههای سبک زندگی اسلامی
نویسندگان: مجتبی محسنی[1]، عبدالرضا محمدحسینزاده [2]
دریافت: 06/12/1398 پذیرش: 14/02/1399
چکیده:
بیتردید در مسیر بدست آوردن سبک زندگی اسلامی باید به خاستگاه آن یعنی همان فرهنگ اسلامی مراجعه نمود و روشن است که منبع اصلی و اساسی فرهنگ اسلامی، کتاب الله و قرآن کریم می باشد، امّا از آنجا که سبک زندگی سطحیترین لایههای زندگی را به عمیقترین لایههای آن پیوند میزند و از سوی دیگر قرآن کریم از جهت جاودانگی، از کلّیت در آموزهها برخوردار است، این پرسش را ایجاد کرده است که قرآن، بویژه با تغییر و تحولات جوامع و پیچیدگیهای فرهنگ، چه جایگاهی در ارائه مؤلّفهها و شاخصههای سبک زندگی دارد و آیا قرآن در این زمینه از شرط لازم و کافی برخوردار است، یا اینکه قرآن خاستگاه ارائه بخشی از شاخصههای زندگی اسلامی در عصر جدید میباشد.
برخی عقل و سنّت و دانشهای تجربی را منبعی هم عرض با قرآن معرفی مینمایند، حال آنکه با نظر به فرایند اجتهاد –که نظام وارهی فهم آموزههای اسلامی در هر زمینه میباشد- قرآن منبع اصلی و اصل منبع در این مسیر میباشد و سایر منابع –عقل، سنّت و بویژه دانشهای تجربی- تنها ابزارهایی در مسیر استخراج آموزههای قرآن کریم از سطحیترین لایههای زندگی تا عمیقترین لایههای آن میباشد.
واژگان کلیدی:
سبک زندگی، سبک زندگی اسلامی، مؤلّفههای سبک زندگی، قرآن
1- مقدمه
دین و سبک زندگی از جمله مفاهیم سهل و ممتنع است. با وجود تعریفهای بسیار و تلاشی که برای همگرا کردن آنها صورت گرفته است هنوز اتفاق نظری در مورد مفهوم آن وجود ندارد لکن دست یافتن به مفهومی شفاف و مبیّن، برای ورود در مباحث مربوط به آن، امری ضروری مینماید. اما بهرحال سبک زندگی. مجموعهای در هم تنیده از الگوهای رفتاری فردی و اجتماعی برآمده از نظام معنایی متمایزی است که یک فرهنگ در یک جامعه انسانی ایجاد میکند و در خصوص دین نیز هم جنین با مرور تعریفهای گوناگون، در خصوص دین، بنا به دیدگاه کسانی که دین را پدیده فرهنگی میدانند دین امری است مستقل از فرد متدیّن و مجموعهای از آموزههاست که فرد متدین آن را فرا میگیرد و به آن عمل میکند و از نتایج آن بهرهمند میشود. (مهدوی کنی-1387- ص 26)
و از آنجایی که هیچکدام از جوامع بشری را نمیتوان عاری از فرهنگ تصور کرد بنابراین میتوان گفت تمامی اجتماعات انسانی، از ابتدای تاریخ تاکنون دارای سبکهای زندگی خاص خود بوده و از الگوهای رفتاری متناسب با شاخصهای فنی خود برخوردار بودهاند.
در نتیجه میتوان گفت، وقتی سخن از سبک زندگی اسلامی میشود، بیتردید خاستگاه آن فرهنگِ مرتبط، یعنی همان فرهنگ اسلامی میباشد و برهمگان روشن و مبرهن است که منبع اصلی و اساسی فرهنگ اسلامی کتاب الله و قرآن عظیم میباشد.
بنابراین اگر در مسیر تبیین سبک زندگی اسلامی و شاخصهای آن باشیم، اساساً و اصولاً منبع اصلی و اصل منبع در این زمینه قرآن کریم است.
حال پرسش اساسی ما این است که اگر قرآن منبع اصلی در فهم شاخصهای زندگی اسلامی قرآن است، سنّت و عقل در این مهم از چه جایگاهی برخوردارند؟ و دیگر آنکه نقش دانشهای تجربی در ارائه الگوی زندگی اسلامی چیست؟ و پرسش نهایی ما آن است که مؤلّفههای زندگی اسلامی، قرآنی در قلمروهای شناخته شده، کدامند؟
2- طرح مسأله
اگر سبک زندگی در حوزه مطالعات فرهنگی را، مجموعهی رفتارها و الگوهای کنش هر فرد که معطوف به ابعاد هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی باشد؛ را اطلاق نماییم، طبیعی است که براساس چنین رویکردی، سبک زندگی، علاوه بر اینکه دلالت بر ماهیت و محتوای خاص تعاملات و واکنشهای اشخاص در هر جامعه دارد و مبین اغراض، نیّات، معانی و تفاسیر فرد، در جریان عمل روزمره است، نشان دهنده کم و کیف نظام باورها و ارزشهای افراد نیز خواهد بود. (فاضل قانع، 1392: 9 مقاله) که ریشه در فرهنگ دارد. به تعبیری دیگر، فرهنگ خواستگاه سبک زندگی است. اما روشن است که خود فرهنگ نیز متاثر از عوامل متعددی است که یکی از مهمترین این عوامل دین و آموزههای وحیانی است.
بدیهی است که هرگاه سخن از سبک زندگی اسلامی و شاخصههای آن به میان میآید بیتردید نظر محققین به قرآن بعنوان منبع اصلی بلکه، اصل منبع معطوف میگردد و از آنجا که قرآن در حوزهی ارائه آموزههای دین، چنین جایگاه و نقشی دارد.
بیتردید برای فهم سبک زندگی اسلامی، نگاه اصلی و اصولی ما باید به سمت آیات قرآن و آموزههای مطرح در آن باشد و نظر به سایر منابع، فهم نگاه تبعی است. و به تعبیری دیگر فهم قرآن در خصوص استکشاف مولفههای سبک زندگی اسلامی تقدمی رتبی دارد و سایر منابع نسبت به آن متاخرند. بنابراین در فهم شاخصهای سبک زندگی اسلامی نظر اُولی و منبع آغازین و اصولی ما قرآن است.
1- سبک زندگی و مؤلّفههای آن
هر اصطلاح علوم اجتماعی، مانند سایر علوم در فضای مفهومی آن قابل درک است. [کنی، 1387، ص46] اصطلاح "سبک زندگی" نیز به عنوان یکی از اصطلاحات علوم اجتماعی، پیوند مستقیم و وثیقی با مجموعهای از مفاهیم دارد؛ مفاهیمی مانند عینیت و ذهنیت، فرهنگ و جامعه، فرهنگ عینی و ذهنی، صورت (شکل) و محتوا، رفتار و معنا (نگرش، ارزش و هنجار، اخلاق و ایدئولوژی، سنت و نوگرایی، شخصیت و هویت (فردی و جمعی)، وراثت و محیط، فردیت و عمومیت، خلاقیت و بازتولید، تولید و مصرف، طبقه و قشر(بندی) اجتماعی، زیبایی شناسی (سلیقه) و نیاز، منزلت و مشروعیت و ...
بدون شناخت این روابط؛ درک درستی از «سبک زندگی» و نظریههای مربوط به آن به دست نخواهد آمد. از سوی دیگر کاربردهای «سبک زندگی» اغلب آن را به همانگویی و کلیگویی کشانده و از آن برای همه چیز و هیچ چیز استفاده شده است. بگونه ای که به اشتباه از آن تحت عناوینی مانند فرهنگ و طبقه یاد می شود. پس باید به دنبال معنای دقیقی بود، معنایی که رابطهی «سبک زندگی» را با سایر پدیدهها و مفاهیم نشان دهد.
1-3 - معنا و مفهوم سبک زندگی
در مسیر یافتن تعریفی از سبک زندگی (life style)، با لحاظ مفهوم وحدت و جامعیت و مفهوم تمایز و تفارق که در اکثر تعاریف به چشم میخورد، میتوان گفت سبکهای زندگی، حاکی از مجموعه عوامل و عناصری است که کم و بیش به طور نظاممند با هم ارتباط داشته و یک شاکله کلی فرهنگی و اجتماعی را پدید میآورند که معطوف به ابعاد هنجاری، رفتاری و معنایی زندگی فرد میباشد و نشان دهنده کم و لیکن نظام باورها و کنشها و واکنشهای فرد و جامعه است. به عبارتی سبک زندگی دلالت بر ماهیت و محتوای روابط، تعاملات و کنشهای اشخاص و آحاد مردم در هر جامعه دارد.
اما نکته مهم این است که توجه داشته باشیم که سبک زندگی مبین بخشی از فرهنگ است که در جوامع امروزی نقش مهمی در زندگی مردم بازی میکند. چرا که با مسائل کلیدی و حساسی همچون هویت (تمایز) فردی و اجتماعی و فعلیت بخشیدن به قدرت تشخیصی و انتخاب یا حداقل ایجاد احساس آزادی عمل پیوند خورده است، مسائلی که پارهای از بنیادیترین وجوه انسانی را بیان میکند بدین ترتیب اهمیت مفهوم سبک زندگی در این است که سطحیترین لایههای زندگی (از آرایش مو و لباس گرفته تا حالت بیانی و ژست صورت و بدن) را به عمیقترین لایههای آن پیوند میزند [کنی، 1387، ص 17-18]
2-3 – مقصود از مولفههای سبک زندگی
دانشمندان یکی از راههای درک بهتر مفهوم سبک زندگی را بررسی عناصر و مولفههای میدانند منظور از مولفه، اموری است که مصداق عینی زندگی محسوب میشود.
زیمل، وبلن و وبر، شیوهی تغذیه، خودآرایی نوع پوشاک و پیروی از مد، نوع مسکن، نوع وسیله حمل و نقل شیوههای گذراندن اوقات فراغت و تفریح ... را بتوان مولفههای سبک زندگی برشمرده اند. آدلر سبک زندگی را شامل همهی رفتار، افکار، احساسات فرد و حرکتش به سوی هدف میداند.
چاپین (chapin 1935) و اسول (swell 1990) تأکید اصلیشان بر بررسی محل سکونت، نوع خانه و وسایل اتاق و دیگر جلوههای عینیشان و منزلت بوده.
کنی، مؤلّفههای سبک زندگی را در چهار مقوله طبقه بندی میکند:
- اموال (سرمایهای، مصرفی)
- فعالیتها (عادات، شغل، گذراندن اوقات فراغت و غیره)
- نگرشها و گرایشها
- و روابط انسانی (از بین فردی گرفته تا اجتماعی)
در جمعبندی و با توجه به آراء گوناگون محققین در این زمینه؛ میتوان گفت، مولفههای سبک زندگی در تحقیقات علمی توسعه یافته، لکن این توسعه دارای محور است و محور آن مفهوم سلیقه TasTe[3] است. بعبارت دیگر، این مولفهها، تقریباً همگی به جنبههایی از زندگی انسان مربوط است که فرد حسب ذوق و سلیقه خود یا گروهی که در آن عضو است در موردش دست به انتخاب میزند که اندیشمندان علوم اجتماعی نیز این واژه (سلیقه) را با همان معنای لغوی یا زیبایی شناختی بکار بردهاند و آن را یک اصطلاح خاص رشته خود تلقی نکردهاند. بعنوان مثال زیمل سلیقه را توان گزینش شکل (صورتهای) مناسب رفتاریای میداند که فرد به منظور عینیت دادن به معانی مورد نظر خود (فردیت برتر) بر میگزیند (314. Simmel, 1908)
زیمل این تعریف از سلیقه را در خلال تعریف از سبک زندگی ارائه میکند که به معنای لغوی سلیقه نزدیک است [کنی، 1387، ص 66 و 65]
4- سبک زندگی اسلامی و مولفههای آن
بیتردید همانگونه که بیان شد برای یافتن معنا و مفهومی روشن از سبک زندگی میبایست به سراغ فهم مولفهها و شاخصههای آن برویم. (کنی، 1387، ص 59) پس روشن است که برای رسیدن به معنا و مفهومی روشن از سبک زندگی اسلامی، ابتدا به درکی روشن از مولفههای سبک زندگی دست یافت و آنگاه از آن مسیر به درک معنا و مفهومی روشن از سبک زندگی رسید و بیتردید همانگونه که پیشتر بیان شد منبع اصیل در این خصوص آیات قرآن است. لذا برای یافتن و فهم (استکشاف) شاخصهها باید به سراغ قرآن رفت.
5- قرآن منبع اصلی استخراج مولفهها
مراد از قرآن، همان کتابی است که از جانب خداوند بر پیامبر9 نازل شده و الفاظ و معانی و اسلوب آن هم از سوی خداست. قرآن حجت قاطع میان خلق و خالق بوده و منبع احکام شریعت اسلام شمرده میشود. (حجر/ 9)
قرآن از نظر سند قطعی (قطعی الصدور) میباشد، زیرا خداوند نزول آن را به خود نسبت داده و آن را کلام خود میداند و حفظ آن را نیز خود برعهده گرفته است. (حجر/ 9) و ثانیاً الفاظ و عبارات آن به تواتر برای مسلمانان نقل شده به گونهای که صدور آن از جانب خداوند قطعی و مسلم است. یعنی قطعی الصدور است (قافی / شریعتی، ص 77-1389/ آخوند خراسانی، 1412 ق، ص 328)
قرآن از هرگونه تحریف لفظی مصون میباشد (خویی - 1408 ق، ص 251)
قرآن از جنبه دلالت نیز، گر چه در حوزه متشابهات و محکمات رویکردی متفاوت دارد لکن به هرحال دریافت صحیح دلالات آن، نیز محلی از اشکال نیست. (وهبه زُحیلی، 1406 ق، ص 257-256)
1-5 - قرآن جامع نیازهای هدایتی انسان
همانطور که خداوند خود در قرآن میفرماید، کتابی است جامع که هر رطب یا بسی در حوزهی هدایت و کمال انسان نیاز باشد. آن را بیان نموده است. (انعام/59) و قرآن بیان کننده همه چیز است و «نزلنا علینا الکتاب تبیان لکل شی» و این کتاب را بر تو نازل کردیم در حالی که بیان کننده همه چیز است (نحل/ 89) «و ما فرطنا فی الکتاب حق شی» (انعام/38) «الم، ذلک الکتاب لاریب فیه، هدی للمتقین». (بقره/1 و2)
بدیهی و روشن است که آیات قرآن به جهت جامعیت و جاودانگیِ قرآن از کلیت برخوردارند و نیازمند به تفسیر و تطبیق می باشند. بنابراین مفهوم و معنای حدیث ثقلین کاملاً مشهود است*. بنابراین فهم عناوین و موارد هدایت از مسیر آیات قرآن کریم نیازمند تبیین از ناحیه سنت و عقل میباشد؛ (و انزلنا علیک الکتاب لتبین للناس (نحل/89) اما بهرحال بهرهمندی از سایر منابع فهم مانند سنت و عقل در راستای درک و فهم معادن دانش الهی که در آیات قرآن مطرح است میباشد و وجودی استقلالی ندارند. (روایت مخالف قرآن به دیوار زده شود)*
6- نحوه استخراج مؤلّفههای زندگی اسلامی از قرآن
همانگونه که بیان شد منبع سنت و عقل در مسیر فهم و درک آموزههای قرآن مورد استفاده میباشد و در استخراج هر مطلب باید ضابطههای علّی و همچنین استفاده از مسلّمات مدنظر قرار گیرد، اما در راستای فهم آموزههای دینی، همه آیات قرآن لزوماً نیازمند به تفسیر سنت یا عقل نمیباشند، یعنی برخی از آیات در ارائه مراد خویش مبیناند و برخی آیات دیگر با مخصصها، نواسخ، اجمالها میباشد. لذا فرآیند فهم آیات قرآن بعنوان منبع اصلی آموزههای دینی در هر زمینه فرآیندی روشمند و قانونمند میباشد.
1-6 – ضابطهی کلی در فهم آموزهها از آیات قرآن
میدانیم که آیات قرآن در مقام دلالت، ابتدا به دو دسته کلی متشابهات و محکمات تقسیم میشوند و محکمات نیز شامل نص و ظاهرند. (مظفر ، 1370، ص 130/ نائینی ، 1421 ق، ص 135)
نصوص قرآنی دارای معنایی صریح و روشن میباشد. در نتیجه دلالتش بر معنای مورد نظر قطعی و یقینی است (قطعی الدلاله میباشد) مانند آیه «الله خالق کل شی» و آیات قذف- زنا – ارث. (عبدالبر، 1420 ق، ص 39) و ظواهر آیات نیز به استناد بنای عقلاء؛ معتبر و مفهومند. (مظفر ، 1370، ص 130)
اما آیات متشابه قرآن که دلالت واضحی بر یک معنا ندارند و دارای اجمال و ابهام هستند؛ طبعاً نمیتوانند بیان کننده مقصود و مراد واقعی خداوند باشند. زیرا احتمال چندین معنا در آنها وجود دارد، مانند «الی ربها ناظر» که مدلول حقیقی آن یعنی نظر کردن با غیر چشم سر، روشن نیست و با مدلول دیگر یعنی نظر کردن با چشم سر مشتبه شدنی است. همچنین است آیه «الرّحمن علی العرش استوی» پس این دسته از آیات حجیت ندارند و نمیتوان برای استنباط احکام شرعی به آنها استناد نمود. البته در صورتی که معنای واقعی آن به کمک آیات محکمات قرآن یا بوسیله تفسیر و تاویلی که از سوی معصوم 7 ارائه میگردد روشن شود. در اینصورت حجّت و معتبر خواهد بود (قافی / شریعتی، 1389، ص80)
2-6 - رابطه قرآن علوم تجربی در استنباط مؤلّفهها، از قرآن
شکی نیست که قرآن را نمیتوان به عنوان یک کتاب علوم طبیعی معرفی کرد و نباید انتظار داشته باشیم که تمام اسرار علوم طبیعی، فرمولهای ریاضی، جزئیات علم تشریح و یا نام و نشانی تمام داروها؛ بیماریها و راه پیشگیری یا درمان آنها- با همه خصوصیات و جزئیات آنها – در قرآن باشد، چرا که قرآن برای این هدف نازل نشده است. قرآن یک دایرة المعارف نیست، بلکه یک کتاب تربیت و هدایت است. هدایت نوع بشر به سوی یک زندگی به تمام معنی انسانی و سعادتمندانه- با همه ویژگیهایش – و این هدف را تأمین نموده است. و اگر میبینیم که قرآن خود را چنین معرفی میکند «و نزّلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی، « این کتاب را بر تو نازل کردیم در حالی که بیان کننده همه چیز است، (نحل /89) با منظور یک امر نسبی است. یعنی تمام اموری که در این هدف دخالت دارند و آنچه که به تامین یک زندگی سعادتبخش انسانی و تربیت نوع انسان کمک میکند، در این کتاب آسمانی هست و یا اینکه کلیات و اصول علوم و دانشها و آنچه که انگیزه انسان برای کشف و جستجوی اسرار طبیعت و قوانین آفرینش است در آن وجود دارد و نه جزئیات آنها. (پاک نژاد، 1352، ص 149) بنابراین اگر چیزی از اسرار علوم و حقایق جهان آفرینش در آن باشد به طور حتم برای یک هدف تربیتی و اخلاقی و یا تعلیم درس توحید و خداشناسی آمده است و نه به عنوان عرضه کردن علوم طبیعی و مانند آن به سبک یک دایرة المعارف. با همه این احوال بسیاری از علمای اسلام در گذشته و هم در عصر ما، معتقدند که قرآن حاوی دقیقترین مسائل علمی جهان مادّی و اسرار آفرینش و هر آنچه بشر در طول زمان با زحمات فراوان کشف کرده است و در آینده کشف خواهد کرد، همه و همه در قرآن وجود دارد. (زنجانی، 1366،ه .ش ، ص 145).
از دانشمندان گذشته میتوان از غزالی یاد کرد. وی در احیاء العلوم میگوید «قرآن شامل 77200 نوع علم است، زیرا هر کلمه قرآن یک علم است و هر کلمه دارای چهار سو و جهت، زیرا که هر کلمه ظاهری دارد و باطنی و نیز هر حرفی از آن مطلعی و سرآغازی». (غزالی، 1348 ه. ش، ص 135)
از میان دانشمندان معاصر نیز میتوان به «طنطاوی» اشاره کرد که کتاب تفسیر وی در حقیقت دایرة المعارف علوم جدید است. او به بیان مسائل علمی قابل تطبیق با قرآن در زمینههای فیزیک، شیمی، پزشکی، هیأت، نجوم، هیپنوتیزم، روانکاوی و ... اکتفا نکرده، بلکه برای توضیح بیشتر مطالب از تصاویر و عکسهای مختلف نیز استفاده نموده است.
پس قرآن تا آنجا که برای هدایت بشر لازم و ضروری است به ذکر مسائل و تبیین اسرار آفرینش میپردازد و از آن جمله است اشارتی که قرآن به خلقت آسمانها و زمین و انسان و سایر موجودات دارد. به هر حال وجود اینگونه آیات در قرآن کریم موجب گردیده است، گروهی در جهت فهم، چنان طریق افراط را در پیش گیرند که آیههای قرآن را با کمترین تناسب بر یک سلسله فرضیههای علمی – و نه حقایق مسلم و قطعی – تطبیق دهند و به گمان خود از این راه به شناسایی قرآن خدمتی نمایند.
در برابر این دسته، گروه دیگری هستند که راه تفریط را پیمودهاند و معتقدند که ما به هیچ وجه حق نداریم مسائل علمی را، هر قدر مسلم باشد؛ بر آیههای قرآن تطبیق دهیم. بقول علامه طباطبایی هیچکدام از ائمه هدی حتی در یک مورد به دلیلهای عقلی و فرضیههای علمی برای تفسیر آیات دست نزدهاند، (طباطبایی، 1415 ق، ص 11 و 12)
پس نکته بسیار مهم این است که باید بطور جدی درصدد فهم آیه قرآن باشیم، نه اینکه پیشاپیش چیزی را پذیرفته باشیم و بعد بخواهیم همان را بر آیهای تطبیق کنیم و پیش داوریهایی از مفاهیم فلسفی باشد یا عرفانی یا علوم تجربی یا جامعه شناسی و غیر آن. (معارف قرآن ص 229/ طباطبایی، 1415 ق، ص4) پس بسیار روشن است که هم افراط در تطبیق بیتناسب آیات قرآن بر فرضیات علمی و هم تفریط و تعصب و جمود در این مورد، بیدلیل به نظر میرسد و بهترین نوع تعامل آموزههای دینی و قرآنی در نتیجه تفسیر علمی قرآن، آنست که معیارهایی چند در امر تفسیر علمی مورد توجه جدی و امحان نظر قرار گیرد. معیارهایی چون ضوابط علمی
7- مؤلّفههای زندگی اسلامی در قرآن
اگر بپذیریم که هم آیات منصوص و ظواهر و هم آیات متشابه، میتوانند با به خدمت گرفته شدن آموزههای علوم مختلف مورد فهم واقع شوند مبتنی بر این مبنا و این اصل مهم که قرآن منبع اصلی و جامع هدایت انسان در همه زمینههای تربیتی و استکمالی است میتوان یافتههای دانش بشری را به خدمت گرفت تا نیازهای هدایتی خویش را در هر زمینه به دست آورد. حال با نظر به این معنا، بر ما روشن میگردد که قرآن در همهی حوزههای حیات بشری و از جمله در همهی آنچه بعنوان سبک زندگی اسلامی مطرح است. آموزههای لازم را در اختیار انسان قرار داده است.
حوزهی بینشها (اعتقادات به معنای کلی)، گرایشات (رغبتها و کششها، احساسات و عواطف) کنشها (رفتار و کردار) البته آنچه که حائز اهمیت ویژه میباشد، آن است که اگر فرآیند استنباط و فهم آموزههای دینی از قرآن به طور جامع و در یک دستگاه نظاممند که امروزه از آن تعبیر به اجتهاد فقهی میشود، مورد توجه واقع شود، میتوانیم با فعال نمودن عوامل اجتهاد و استنباط؛ میتوان مسائل مورد نظر در سبک زندگی را از سطحیترین لایههای آن مانند (آرایش مو و لباس) تا حالت بیانی و ژست صورت و بدن - تعارفات- شیوههای گفتگو و ...) به عمیقترین لایههای آن مانند (الگوهای رفتاری- اخلاق و اعتقادات و بنیادهای اندیشه پیوند زد، زیرا که ساختار نظام اجتهاد با دخالت دادن و استقبال از عناصری مانند عرف- مصلحت- سیره یعنی عادت مستمر مردم، راه را برای استخراج و استکشاف نظرگاه دین باز نموده است. (بحر العلوم، 1420 ق، ص 75) اما آنچه در این فرآیند فراموش نمیشود آن است که منبع اصلی در دستگاه استنباط و اجتهاد، منبع اصلی و اصل منبع قرآن و آیات آن میباشد (جنّاتی –1370، ص 96)
8- مصادیقی از مولفههای سبک زندگی اسلامی مستخرج از قرآن
اکنون کاملاً روشن است که میتوان در همهی لایههای سطحی و عمیق و همه قلمروهای زندگی انسان در گسترهی تجدیدپذیر زمان به همه مقتضیات اسلامی در سبک زندگی با استمداد از قرآن و با گذشتن از مسیر اجتهاد، دست یافت شایسته است به مواردی از این دست اشاره نمود.
به عنوان مثال، در ریاست زن در حکومت؛ مانعی وجود ندارد. برخلاف آنچه که قبلاً بیان میشد که وجود حرمت و حجاب زن؛ مانعی در این امر است؛ اما اکنون با وجود کتاب، سنت، اجماع و وجوه استحسانی ثابت نمود که رئیس دولت حتماً نباید مرد باشد و زن برای تعلیم و تعلّم، مصالح سیاسی و سازمانی و شبیه به آن میتواند از منزل خارج شود و در این امر اختلاط با مردان بیگانه منعی ندارد. (شمس الدین، 1388، ص 114) و یا آنکه مرد بودن قاضی؛ از مسائل تقدیمی اجتهادی و استنباطی فقیهان است و اجماع در آن، حاکی از نظر امام معصوم علیه السلام نیست و لذا اتفاق نظر فقیهان بر این شرط حجّت نمیباشد. (شمس الدین، 1388، ص 104)
همچنین مسائلی چون شهادت، میراث و دیه و حق طلاقِ زن؛ که در همهی این موارد و موارد دیگر خداوند در قرآن کریم؛ حدود و شروط را برای همگان بیان کرده است.
نتیجهگیری:
سبک زندگی مبیّن بخشی از فرهنگ است که پارهای از بنیادیترین وجوه انسانی را بیان میکند و اهمیّت آن در این است که سطحیترین لایههای زندگی را به عمیقترین لایههای آن پیوند میزند.
بیتردید سبک زندگی اسلامی مانند هر سبک زندگی دیگر خاستگاهش فرهنگ مربوط به آن است و بر همگان روشن میباشد که قرآن و کتاب الله، خاستگاه اصلی فرهنگ و سبک زندگی اسلامی است.
در مسیر پیجویی مؤلّفههای سبک زندگی اسلامی، منابعی چند در کنار قرآن مطرح میباشد؛ مانند عقل، سنّت و همچنین علوم تجربی که از ره آوردهای دستگاه ادراک انسان است.
فهم شاخصه های سبک زندگی اسلامی در لایه های عمیق و حتّی سطحی ترین لایه های آن، خاستگاهی جز قرآن ندارد، زیرا سنّت، عقل و یافته های علوم تجربی، همه و همه در خدمت فهم و استکشاف مطلوب از منبع اصلی، یعنی همان قرآن می باشد، و این تصوّر که منبعی دیگر در عرض قرآن از اصالت ذاتی برخوردار باشد، اندیشه ای ناصواب می باشد، البته فرآیند اجتهاد است که همه منابع دیگر، غیر از قرآن را در راستای فهم مطلوب از قرآن به خدمت میگیرد.
منابع و مآخذ:
الف: کتاب
1- قرآن
2- مهدویکنی، محمّد سعید، دین و سبک زندگی اسلامی، انتشارات دانشگاه امام صادق، تهران، 1387
3- محمد حسین زاده، عبدالرضا، مباحث اصول، انتشارات پیام مصطفی، کرمان، 1393
4- شمس الدین، محمد مهدی، حدود مشارکت سیاسی زنان در اسلام، انتشارات بعثت، تهران، 1388
5- جناتی، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد، انتشارات کیهان، تهران، 1370
6- قافی، حسین / شریعتی، سعید، اصول فقه کاربردی، انتشارات تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1389
7- آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایه الاصول، جامعه مدرسی، قم، 1412 ق
8- خویی، سیّد ابوالقاسم، البیان، دار الزهرا، بیروت، 1408 ق
9- زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، دارالفکر، بیروت، 1406 ق
10- مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، دفتر تبلیغات، قم، 1370
11- نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، 1421 ق
12- طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جامعه مدرسین، قم، 1415 ق
13- غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، جامعه مدرسین، قم، 1348
14- پاک نژاد، سیّد رضا، قرآن و آخرین پیامبر، دانشگاه تهران، 1352
15- زنجانی، عمید، مبانی و روشهای تفسیر، جامعه مدرسین، قم، 1366
ب: مقالات
1- فاضل قانع، حمید، 1391، «نقش و جایگاه سبک زندگی در فرایند شکل گیری تمدن نوین اسلامی» مجموعه مقالات پانزدهمین جشنواره بین المللی پژوهشی شیخ طوسی، قم: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفیص، 193-173
بهرامی، حسین، «سبک زندگی اسلامی»، سایت مقالات
[1]- دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان، Mojtaba mohseni@yahoo.com
[2]- دانشیار دانشگاه شهید باهنر کرمان، a_mhosseinzadeh@yahoo.com
[3] واژه ی TasTe در اصل به معنی مزه و طعم و قوه چشایی بوده، اما بعدها به معنای میل – علاقه- اشتیاق – دوست داشتن- لذت بردن- قدرت تشخیص گسترش یافته است.
* انی تارکم فیکم ثقلین، کتاب الله و عترتی ....