نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشگاه کرمان
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
Every society has a definition of interpersonal relationships based on its worldview and builds its foundation based on this definition. This definition in Islamic society is taken from the long view of the Infallibles (peace be upon them) and is in accordance with the Holy Quran. In the view of Islam, all members of society have dignity, especially women, who have a high status and are considered the pillars of the social system. The ethics of women's association in the field of society and family is of special importance for the whole society due to its deep and wide impact. This issue can be viewed from at least two angles; First, to the woman herself and the benefits or harms that come to her as a result of this social ethic, and second, to the benefits and harms that result from this social ethic to society and its members. In the present article, with an overview of the two mentioned dimensions, we sought to answer the question: from the point of view of jurisprudence and law, what are the principles of women's association in the field of social activities and family and what are the solutions to implement these principles in these two fields? ? The findings of the research indicated that in jurisprudence, various aspects of women's lives have been extensively studied and by collecting recommendations, commands and generalizing examples of narrations, the moral principles of Islam in this field can be achieved and a model can be defined based on it.
کلیدواژهها [English]
فعالیتهای اجتماعی زنان از دیدگاه فقه و حقوق
چکیده
هر جامعهای براساس جهانبینی خود تعریفی از روابط بین فردی دارد و بنیان خود را برمبنای همین تعریف پی میریزد. این تعریف در جامعهی اسلامی برگرفته از نگاه بلند معصومین علیهم السلام و مطابق با قرآن کریم است. در نگاه اسلام همهی افراد جامعه دارای کرامت هستند به ویژه زنان که از جایگاه والایی برخوردار بوده و از ارکان نظام اجتماعی محسوب میشوند. اخلاق معاشرت زنان در حوزهی اجتماع و خانواده به سبب تاثیرگذاری عمیق وگستردهی آن برای همهی جامعه اهمیت ویژهای دارد. به این موضوع دست کم میتوان از دو سو نگریست؛ نخست نسبت به خود زن و منافع یا زیانهایی که در پی این اخلاق معاشرت متوجه او میشود، دوم نسبت به منافع و زیانهایی که از پی این اخلاق معاشرت به جامعه و سایر افراد آن میرسد. در مقاله پیش رو با نگاهی کلی به دو بعد یاد شده در صدد پاسخگویی به این پرسش بودیم که از دیدگاه فقه و حقوق، معاشرت زنان در حوزهی فعالیتهای اجتماعی و خانواده بر چه اصولی استوار است و راهکارهای اجرای این اصول در دو حوزه یاد شده چیست؟ یافتههای تحقیق حاکی از آن بود که در فقه به ابعاد گوناگون زندگی زنان به گونهای گسترده پرداختهاند و میتوان با جمع توصیهها، فرامین و تعمیم مصادیق روایات، به اصول اخلاقی ارائه شده اسلام در این زمینه دست یافت و الگویی را براساس آن تعریف نمود.
واژگان کلیدی: زنان، معاشرت، خانواده، اجتماع، فقه، حقوق
مقدمه
انسان در میان مخلوقات بیشمار الهی جایگاه ممتازی دارد و به تکریم خدای سبحان مکرّم شده؛ (سوره اسرا :70.) و همانا مقصدی جز عروج به آستان ذوالجلال و جبینسایی به درگاه او ندارد. (سوره ذاریات :56.) حقیقت بندگی در نظام تربیتی اسلام، فرایندی در راستای رهیابی به ذات و صفات باری تعالی در حد وسع آدمی است و بیگمان این مهم در پرتو شناخت خداوند و ایمان به او میسر میشود. خداوند متعال انسان را موجودی اجتماعی آفریده است برنامهی سعادت او را نیز در اجتماع طراحی نموده و بسیاری از احکام و اعمال دین را اجتماعی قرار داده، بنابراین بستر تحقق سعادت بشر همین دنیا با تمام ویژگیهای پیدا و نهان آن است. در این میان خانواده و جامعه از مهمترین گسترههای رشد و حرکت انسان به سوی خداوند بوده و زنان یکی از ارکان اساسی خانواده و جامعهی انسانیاند. نوع نگاه به زنان و تعریف حدود روابط اجتماعی آنان استحکام و یا سستی نظام خانواده و اجتماع را تعیین میکند و در نهایت سعادت یا سقوط یک جامعه را رقم میزند.مطالعه در زمینهی حدود روابط زنان در خانواده و اجتماع، از جهات بسیاری اهمیت دارد و گسترهی پژوهش و مطالعه در این زمینه بسیار وسیع است. نتایج حاصل از چنین مقالاتی را میتوان در بسیاری از برنامههای کلان فرهنگی و اجتماعی به کار برد و براساس آن ساختارها و روابط اجتماعی را اصلاح یا باز تعریف نمود. هرچند در این زمینه پژوهشهای گوناگونی با موضوعات مرتبط صورت گرفته است و رسالههای عملیه در بخش احکام نگاه و نکاح به برخی از حدود روابط زنان در خانواده و اجتماع پرداختهاند و برخی آیات قرآن کریم (که صراحتی در این موضوع دارند) در میان زنان مسلمان معروف بوده و ملاک عمل قرار میگیرند.
بیان مسئله
نحوی حضور زنان در اجتماع یکی از مسائل مهم مطرح در جوامع امروزی است. بر اساس تعالیم روشنگر اسلام وظیفهی اصلی زنان ایفای نقش مادری و همسری است اما امروزه از سویی زنان به علل گوناگون از جمله نیازمندیهای اقتصادی به اشتغال بیرون از خانه روی آوردهاند و علاوه بر مسئولیتهای خود در خانه(تربیت فرزندان و همسرداری) مسئولیتهای اجتماعی دیگری را نیز پذیرفتهاند و از سوی دیگر جامعه نمیتواند شایستگیها، تواناییها و الزام حضور زنان در برخی از فعالیتهای اجتماعی را نادیده بگیرد، بنابراین در شرایط کنونی باید در روابط اجتماعی زنان، بازنگری و بازنگاری صورت گیرد و البته براساس نگاه اسلامی نباید در این بازنگاری از اصول و خطوط فقه و حقوق اسلامی دور شد.
از دید خانواده و مسائل مربوط به آن، زنان نقش بسیار مهمی با ابعادی گسترده دارند (همسرداری، شیوه تربیت فرزند، چگونگی اداره امور خانه، طرق حفظ کردن عفت و پاکدامنی در خانواده) و از دید جنسیتی و شرایط جسمی، دوران بارداری، وضع حمل و دوران پس از آن و نیز ایام شیردهی به فرزند و اموری مانند آن، الزامهای ویژهای را برای آنان به دنبال دارد که همیشه با اشتغال زنان در خارج از خانه و حفظ ارزشهای اخلاقی، اجتماعی و یا حفظ ارکان خانواده و وظایف مادری و همسری سازگار نیستند. به همین جهت برخی بر این باورند که اشتغال زنان در خارج از خانه، جامعهرا با مشکلات عدیدهای روبروکرده است. (ساروخانی، 1370، ص 859؛ به نقل از یوسفی، 1389) زنان موظف به خانه نشینی یا انزوا نیستند، بلکه وظیفهای دارند و باید مقام همسری و مادری را در اولویت قرار داده و به تربیت نسل بپردازند و در صورت عدم تزاحم با وظایف اصلی خود و رعایت حدود عفت و حیا میتوانند به فعالیت اجتماعی بپردازند».(طیبی، 1386، 141)
رهنمودهای قرآن در زمینهی آداب معاشرت به دو دستهی کلی تقسیم شده است؛ دسته اول به آداب معاشرت زنان و مردان نامحرم و دسته بعد به وظایف فردی اشاره دارد؛ نمونهای از دستهی نخست، آیهی 25 سوره نساء است که در آن خداوند به مردان با ایمان سفارش میکند، زنانی که قبل از ازدواج، معاشرتهای غیرصالح با مردان داشتهاند را به همسری نگیرند- البته این معاشرت به معنی حرف زدن نیست، بلکه منظور از آن هرگونه روابط آزاد و نامشروع با نامحرم است- و زنان مؤمنه را نیز از هرگونه معاشرت آزاد با مردان نامحرم، باز میدارد. نمونهای از دستهی دوم، آیات30 و 31 سوره نور هستند:«به مردان مومن بگو دیدگان خود را فرو بندند و دامنهای خویش حفظ کنند، این برای شما پاکیزهتر است». «به زنان مومنه بگو دیدگان خویش فرو بندند و دامنهای خویش حفظ کنند، زیور حفظ کنند و زیور خویش آشکار نکنند مگر آنچه پیداست». این آیات پنج مولفه دارد. 1- حفظ نگاه از نامحرم 2- پاکدامنی 3- پوشش 4- شیوه راه رفتن زنان 5- نحوی صحبت کردن. همچنین اسلام مراعات حریم عفت را برای همة زنان لازم میداند تا بدین وسیله از به وجود آمدن انحراف در جامعه جلوگیری کند. با توجه به ویژگیهای خاص زنان و مسئولیتهای متعددی که در خانه و اجتماع به عهده دارند، اشتغال و فعالیتهای مختلف آنان چه در فضای خانواده و چه در فضای اجتماعی نیازمند اصول و قواعد خاصی است. بنابراین، گشودن بابی جدید برای ارائه نظاممند اینگونه مباحث ضروری به نظر میرسد. از آنجا که زن عضوی از خانواده است و خانواده با سایر سازمانها تفاوتی بنیادین دارد، هرگز نمیتوان آن را از دیدگاه حقوقی صرف نگریست و با ابزار حقوق، افرادش را موظف به انجام وظایف نمود، لذا قواعد اخلاقی در چنین محیطی کارسازتر از قواعد حقوقی هستند. (پوراصغر، 1385)با این اوصاف سئوالاتی در زمینه آداب معاشرت زنان در خانواده و اجتماع مطرح میشود؛ که مقاله حاضر برآن است با نگاهی درون دینی و دقت در آیات و روایات در پی بررسی و پاسخ به بخشی از سوالات فقهی و حقوقی بپردازد.
- روابط اجتماعی زن در قرآن و روایات
در اسلام شرکت و کیفیت حضور زنان در هر عرصهای از اجتماع نیازمند تأیید دین است. با استناد به منابع اسلامی و شواهد قرآنی به برخی از موارد حضور سیاسی زنان در اجتماع میپردازیم.
1- روابط اجتماعی زنان در قلمرو سیاست
1-1- شرکت زنان در هجرت
در قرآن کریم و در بیان هجرت پیامبراسلام میفرماید:«... گفتند ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم، آنها [فرشتگان] گفتند مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید...».( نساء/ 97.) خداوند متعال در پایان آیه بیان میدارند که زنان چون مردان موظفاند از سرزمین و حکومت کفر به سرزمین و حکومت اسلامی هجرت نمایند و تنها عذر زنانی پذیرفته است که تدبیری نمییابند و به مسیری رهنمون نمیگردند. هجرت پیامبرمهمترین حرکت سیاسی آن حضرت بود که به دستور خداوند انجام شد و سبب تشکیل حکومت اسلامی و مبدأ تاریخ اسلام گردید. در این برهه به گواهی تاریخ اسلام شاهد حضور گسترده زنانی هستیم که خداوند در لزوم عمل به تکالیف دینی- سیاسیشان، بین آنها و مردان هیچ تفاوتی قرار نداده است. (گزیده کافی ترجمه بهبودی؛ ص 381)با توجه به عام بودن بیشتر خطابهای قرآن، میتوانیم آیهی شریفهی ذیل را که دربارهی هجرت مسلمانان (اعم از زن و مرد) به مدینه و بستن عقد اخوت است را شاهدی دیگر بر این ادعا بدانیم؛ «همانا کسانی که ایمان آوردند و (به مدینه) هجرت نمودند و در راه خدا با اموال و جانهای خود جهاد کردند، و کسانی (از اهل مدینه) که (مهاجران را) جا و پناه دادند و یاری نمودند، آنها هستند که اولیاء یکدیگرند (پیوند دوستی، یاری و ارثی دارند) و کسانی که ایمان آوردند و هجرت نکردند شما هیچگونه پیوندی با آنان ندارید تا مهاجرت نمایند و اگر درباره امور دینی از شما یاری طلبند بر شما است که یاری نمایید مگر آن که به ضرر گروهی باشد که میان شما و آنان پیمان (ترک مخاصمه) برقرار است و خداوند به آنچه میکنید بیناست».( الانفال/ 72.)
مقصود از مهاجرین در این آیه دستهی اول مهاجرین است که پیش از نزول این سوره مهاجرت کرده بودند، به دلیل این که در آخر آیات این سوره میفرماید: «و کسانی که بعداً ایمان می آورند و مهاجرت میکنند...» خداوند در میان این دو طایفه ولایت برقرار کرده و فرموده:« اولئک بعضهم اولیاء بعض» و این ولایت معنایی است اعم از ولایت میراث و ولایت نصرت و ولایت أمن.( المیزان، ج 4، ص 288) در اینجا صحبت از جنسیت مهاجران در میان نیست، چون در غیر اینصورت حتما دستوری دال بر ممنوعیت هجرت زنان میآمد، اما نه تنها چنین امری در قرآن نیامده، بلکه برای زنان مهاجر قوانینی هم وضع شده است.
یکی از این قوانین لزوم اقدام خالصانه به هجرت بدون شائبهی ملاحظات فردی است تا مبادا، به انگیزه فرار از منازعات خانوادگی و یا علاقه به سیر و سفر و یا حتی در هوای عشقی زمینی ترک دیار کرده باشند، لذا خداوند میفرماید:« ای کسانی که ایمان آوردهاید، زنان با ایمان مهاجر، نزد شما آیند، آنان را بیازمایید. خدا به ایمان آنان داناتر است. پس اگر آنان را با ایمان تشخیص دادید، دیگر ایشان را به سوی کافران بازنگردانید: نه آن زنان بر ایشان حلالند و نه آن مردان بر این زنان حلال. و هرچه خرج این زنان کردهاند به شوهران آنها بدهید و بر شما گناهی نیست که - در صورتی که مهرشان را به آنها بدهید- با ایشان ازدواج کنید، و به پیوندهای قبلی کافران متمسک نشوید و پایبند نباشید و آن چه را شما برای زنان مرتد و فراری خود که به کفار پناهنده شدهاند خرج کردهاید، از کافران مطالبه کنید، و آنها هم باید آنچه را خرج کردهاند، از شما مطالبه کنند. این حکم خداست که میان شما داوری میکند، و خدای دانا حکیم است».( الممتحنه/ 10.) علی بن ابراهیم قمی درباره امتحان کردن زنان مهاجر مینویسد:« زمانی که برخی از زنان مشرک به مسلمین ملحق میشدند، به وسیلهی سوگند خوردن از آنها امتحان گرفته میشد که الحاقشان به جمعیت مسلمین به خاطر تنفر از شوهران کافرشان یا به هوای عشق یکی از مردان مسلمان نباشد، و منحصراً به خاطر اسلام مهاجرت کرده باشند».( تفسیر قمی، ج2، ص363.) اهمیت هجرت زنان مسلمان بدان پایه است که شرط جواز ازدواج زنان با پیامبر هجرت آنان به سرزمین حکومت اسلامی قرار داده شده است، آنگاه که میفرماید:« اى پیامبر ما براى تو آن همسرانى را که مهرشان را دادهاى حلال کردیم و [کنیزانى] را که خدا از غنیمت جنگى در اختیار تو قرار داده و دختران عمویت و دختران عمههایت و دختران دایى تو و دختران خالههایت که با تو مهاجرت کردهاند و زن مؤمنى که خود را [داوطلبانه] به پیامبر ببخشد در صورتى که پیامبر بخواهد او را به زنى گیرد [این ازدواج از روى بخشش] ویژه توست نه دیگر مؤمنان ما نیک مىدانیم که در مورد زنان و کنیزانشان چه بر آنان مقرر کردهایم تا براى تو مشکلى پیش نیاید و خدا همواره آمرزنده مهربان است». (الاحزاب/50.) هرچند این حکم بعداً فسخ شد اما در ابتداء ازدواج پیامبر با زنان غیر مهاجر حرام بود. (مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه گروه مترجمان، 1360؛ ج8، ص351.)
2-1- حضور حضرت زهراء در هجرت و ایراد خطبههای سیاسی
در تاریخ و تفاسیر قرآن ثبت است که پس از هجرت پیامبر طبق سفارش آن حضرت، قافلهی کوچکی به سرپرستی علیعلیه السلام مسیر هجرت را فرا روی خود قرار داد که فاطمه زهرا سلام الله علیها، فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر حمزه بنت زبیر بارزترین افراد آن را تشکیل میدادند. آنها در محلی به نام ضنجان مورد هجوم مشرکان مکه قرار میگیرند که با رشادت علی علیه السلام مشرکان مقهور شده، به مکه باز میگردند. قافله کوچک، شب را در همان محل اقامت کرده و با دعا و عبادت شب را به صبح میرسانند. این شب زنده داری نزول آیهی ذیل را در پی داشت. (بحار الانوار، ج 19، ص66؛ الامالی، 1414، ص471.) «همانان که خدا را [در همه احوال] ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد مىکنند و در آفرینش آسمانها و زمین مىاندیشند [که] پروردگارا این ها را بیهوده نیافریدهاى منزهى تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار». (آل عمران /191.) «پس، پروردگارشان دعاى آنان را اجابت کرد [و فرمود که] من عمل هیچ صاحب عملى از شما را، از مرد یا زن که همه از یکدیگرید، تباه نمىکنم پس کسانى که هجرت کرده و از خانههاى خود رانده شده و در راه من آزار دیده و جنگیده و کشته شدهاند بدیهایشان را از آنان مىزدایم و آنان را در باغ هایى که از زیر [درختان] آن نهرها روان است در مىآورم [این] پاداشى است از جانب خدا و پاداش نیکو نزد خداست». (آل عمران/۱۹۵.) از دیگر وقایع بسیار برجسته در زندگی سیاسی و پر فراز و نشیب حضرت زهراء، تلاش ایشان در دفاع از ولایت و رسوا نمودن چهرهی منافقان است. خطبهی غراء ایشان در مسجد پیامبرو در جمع مهاجرین و انصار نمونه خوبی برای جواز مشارکت زنان مسلمان در اجتماعات سیاسی است. عبدالله بن حسن میگوید:«... همه میگویند، زمانی که به فاطمه سلام الله علیها خبر رسید که ابوبکر به اجبار فدک را از ایشان گرفته است، به سوی او رفت در حالی که مقنعه را محکم به سر بسته و خود را در جامهای بلند و سرتاسری پیچیده بود، در جمع زنان بنی هاشم با شکوه و آزرم قدم برمیداشت و برای همگان راه رفتن پیامبر را تداعی میکرد تا اینکه نزد ابوبکر آمد...».( البرهان، 1416، ج2، ص 154؛ النور الثقلین، 1415، ج1، ص400) مراجعه به این خطبه و بررسی اجمالی آن ما را با این واقعیت روبرو میکند که حضرت درصدد رسوا کردن حاکمان غاصب و نشان دادن بیکفایتی آنان به مردم و مسلمانان آینده است. متن خطبه خود گواهی بر این ادعاست که ایشان صرفا درصدد پسگیری «فدک» نبودهاند؛ زیرا محورهای اصلی خطبه از جمله توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت بوده و تنها قسمت اندکی از خطبه به مباحث اقتصادی و ارث تعلق گرفته است. با توجه به متن خطبه و رفتارهای ایشان، میتوان به دو نکته اشاره نمود؛ نخست اینکه حضرت با ایراد این خطبه، منشوری درونی برای شیعه به یادگار گذاشتهاند؛ منشوری که در آن جهان بینی الهی به زیبایی ترسیم گردیده و بر اساس آن ایدئولوژی سیاسی شیعه پایهگذاری شده است و دیگر این که حضرت با این حرکت و رفتار سیاسی خویش، الگوی مناسبی برای مشارکت سیاسی زنان فراهم نمودند و با بنیان گذاران مکتب «اعتراض» در شیعه به همگان فهماندند که دفاع از مکتب تشیع، زن و مرد نمیشناسد و هر کدام از آن ها باید بر اساس ضرورتهای موجود، به حمایت از فرهنگ سیاسی شیعه بپردازد.
حضرت زهرا سلام الله علیها در این خطبه، بارها مردم را مخاطب خویش قرار میدهند و به آنها اعتماد به نفس میبخشند که شما آزاد از هر قید و بندی نسبت به بندگی دیگری هستید. در فرازهای مزبور، ایشان انسان را مختار و مسئول رفتار سیاسی خویش میدانند و به مهاجر و انصار میفهمانند که هیچ عذری از آنها پذیرفته نخواهد بود. ایشان در خطبهی دوم خویش میفرمایند:«آیا ممکن است که شما را مجبور به پذیرش حق کنیم، در حالی که شما از آن کراهت دارید؟».( مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج1، 291.) بنابراین، در مکتب تشیع، فرد و جامعه سیاسی مسئول رفتار خویش هستند و در صورت تخلف، باید پاسخگو باشند. این ایدئولوژی سیاسی حضرت فاطمه سلام الله علیها است که به انسان شرافت، شخصیت انسانی، شناخت، رسالت و مسئولیت میدهد. با توجه به حضور پر رنگ دختر رسول خدا سلام الله علیها در میدان سیاست میتوان گفت زنان نیز در جامعه دینی قدرت مشارکت در امور سیاسی را دارند.
3-1-شرکت زنان در بیعتها
بیعت یکی از حساسترین امور سیاسی اسلام بوده و قرآن کریم به صراحت از آن سخن میگوید. بیعت مسلمانان به این معناست که در هر شرایطی از اوامر رهبری اطاعت خواهند کرد و در تبعیت از او هیچگونه سستی به خود راه نخواهند داد. خداوند در قرآن میفرماید:« در حقیقت، کسانی که با تو بیعت میکنند، جز این نیست که با خدا بیعت میکنند. دست خدا بالای دستهای آنان است. پس هر که پیمان شکنی کند، تنها به زیان خود پیمان میشکند، و هر که بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودی خدا پاداشی بزرگ به او میبخشد».( فتح/10) یکی از بیعتهایی که با مشارکت زنان همراه بود، در صلح حدیبیه اتفاق افتاد. شیخ مفید بیعت زنان با پیامبر را در جریان صلح حدیبیه چنین بیان میکند: « حضرت علی علیه السلام عهده دار امور این بیعت گردید، لذا لباسی را پهن نمود و زنان با عنوان بیعت بر آن لباس دست میکشیدند. سپس پیامبر بر لباس دست میکشیدند و بدینگونه بیعت بین پیامبر و زنان واقع شد». (الإرشاد ترجمه رسولى محلاتى ؛ ج1 ؛ ص106) اما بیعت دیگری که حضور زنان در آن بسیار گسترده بود و اهمیت فراوانی داشت در فتح مکه بود که آیهای مختص به زنان در همین ارتباط نازل شد: « ای پیامبر هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آمدند تا با تو بیعت کنند بر اینکه چیزی را شریک خدا نسازند و دزدی و زنا نکنند و اولادشان را نکشند و فرزند افترایی را (بچه دیگران یا حرام زاده خود را) نیاورند که او را به شوهر خود ببندند به این ادعا که فرزند اوست که از میان شکم و پاهایشان بیرون آمده، و تو را در هیچ کار نیکی نافرمانی نکنند، پس با آنها بیعت کن و برایشان از خداوند آمرزش بخواه، که خداوند آمرزنده و مهربان است».( الممتحنه/12.) این آیه شریفه راجع به شرایط ایمان و بیعت زنان در فتح مکه است. از حضرت صادق نقل شده است که: « پس از فتح مکه چون مردان بیعت کردند، زنان برای بیعت آمدند، خداوند این آیه را نازل فرمود» (گزیده کافی ترجمه بهبودی؛ ص527) و در روایت دیگری باز هم از آن حضرت نقل شده است که:« به امر رسول خدا در ظرفی آب ریختند، حضرت دست خود را در آن فرو برد، آنگاه زنان به عنوان بیعت یکی یکی دست در آن فرو بردند». (گزیده کافی ترجمه بهبودی؛ ص527) توجه به آیهی شریفه نشان میدهد که شش تعهد مهم و ضروری در بیعت با زنان از آنها گرفته شد که عبارتند از:
از این شش شرط، پنج شرط آن ارتباط مستقیم و روشنی با حفظ حریم روابط اجتماعی توسط زنان دارد. این اوامر از توجه خاص و بسیار ویژهی اسلام به رعایت این حریمها دارد، زیرا پذیرش این شروط را نشانهی ایمان زنان مشرک قرار داده است. همچنین شیوه بیعت پیامبربا زنان نمایان گر این امر است که اگر دین مقدس اسلام بر حضور زنان در صحنه اجتماع و حمایت او از دین و رهبر دینی اصرار دارد، از سوی دیگر بر رعایت حدود و مرزهای لازم بین مردان و زنان در جامعه نیز تأکید میکند.
2- روابط اجتماعی زنان در قلمرو اقتصاد
در قرآن کریم توجه بسیار دقیقی به وضعیت اقتصادی بانوان شده است و به صورت کامل متمایز از مردان محسوب میشوند و این مطلب دال بر داشتن فعالیت اقتصادی آزاد آنان است.
1-2- استقلال زنان در کسب و درآمد
«کسب » در فرهنگهای واژهشناسی، به طلبروزی، جمعکردن و سود بردن معنا شده است.( لسان العرب، ج1، ص 184؛ مفردات،ص 295؛ التحقیق، ج1، ص 207.) «اکتساب» که بر وزن افتعال از این ماده است نیز همان معنا را میرساند؛ با این تفاوت که کسب مطلق است و به هر گونه بهره و درآمد گفته میشود؛ ولی اکتساب، ویژه بهرههایی است که انسان با اختیار و قصد به دست میآورد. واژهی کسب و اکتساب در قرآن، معمولاً در مورد تلاش معنوی و عمل شایسته و ناشایست به کار رفته، ولی در این آیهی 32 سورهی نساء به معنای تلاش مادی نیز تفسیر شده است. (المیزان، ج2، ص 334.) «و زنهار، آنچه را خداوند به [سببِ] آن، بعضی از شما را بر بعضی [دیگر] برتری داده آرزو نکنید. برای مردان از آنچه [به اختیار] کسب کردهاند بهرهای است، و برای زنان [نیز] از آنچه [به اختیار] کسب کردهاند بهرهای است. و از فضل خدا درخواست کنید، که خدا به هر چیزی داناست» (نساء/32.) در این آیه «نساء» در کنار «رجال» به طور مستقل آمده است و «لام» اختصاص که دال بر مالکیت است، بر هر دو عنوان داخل شده، بنابراین معنای آیه بر اساس یکی از وجوهی که گفته شده، آن است که هر یک از مرد و زن، مالک بهرهای است که از راه تجارت، زراعت، و مانند اینها به دست میآورد و دلالت دارد بر این که زن و مرد در شایستگی مالکیت بر اشیاء و اموال تفاوتی ندارند، این است که زن نیز مثل مرد، مالک داراییهایی است که از راه کسب و تلاش مادی به دست میآورد یا از هر طریق، ارث و نفقه به او میرسد.( الجامع الاحکام القرآن، ج5؛ الجدول فی اعراب القرآن، ج5، ص 23.) در آیهای دیگر به پرداخت دستمزد به زنان به جهت شیر دادن به فرزندان تأکید شده است و این امر برای زن به عنوان کار و شغل حساب شده است، حتی اگر این زن به کودک خود شیر داده باشد:«...و اگر برای شما بچه را شیر دادند اجرت آنها را بپردازید، و در میان خود (راجع به حال طفل) به نیکی به مشورت و قبول گفتار یکدیگر بپردازید...». (طلاق/6.) استدلال به این آیه نظیرآیات پیشین است؛ به این بیان که امر پرداخت دستمزد شیر دادن به زنان، افزون بر اصل مالکیت زن بر آن مال، بر استقلال وی در اداره آن نیز دلالت دارد. (الفرقان فی تفسیر القرآن، ج28،ص411؛ التفسیر الوسیط للقرآن، ج14، ص455).
2-2- تصرف زنان بر اموال خود
از دیگر نشانههای استقلال اقتصادی زنان مسلمان، اختیار آنها در بخشش یا عدم بخشش مهریه به شوهرانشان است. قرآن در اینباره میفرماید:« و مهر زنان را به عنوان هدیهاى از روى طیب خاطر به ایشان بدهید و اگر به میل خودشان چیزى از آن را به شما واگذاشتند آن را حلال و گوارا بخورید» (نساء/ 4.) ؛ «آتو» فعل امر به معنای «اعطو» است که در مخاطب آن دو احتمال وجود دارد، یکی شوهران و دیگری اولیاء، که احتمال نخست با ظاهر آیه موافق است. (مجمع البیان، ج3، ص16) «صدقات» جمع صدقه، به معنای مهر و چیزی است که زوج هنگام ازدواج به همسرش پیشکش میکند. اضافهی آن، به ضمیر «هن» دلیل بر اختصاص و مالکیت زن بر صداق است. (ارشاد الذهان الی احکام الایمان، ج7، ص 159.) آیه «وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ» خطاب به هر کدام از دو گروه پیش سخن گفته باشد، بر وجوب پرداخت مهریه به زنان دلالت دارد. بنابراین بر اولیاء یا شوهران واجب است، مهریهی زنان را در اختیارشان بگذارند. (الجامع الاحکام القرآن، ج5، ص23.) این خطاب، افزون بر اثبات استحقاق زن بر مهر، استقلال او را در تصرف نیز بیان میکند، زیرا لازمه وجوب پرداخت مهریه و قرار دادن آن در اختیار زن، جواز هر گونه تصرف در آن است. (طاهری نیا، 1389، ص 231.) از دیگر آیاتی که بر استقلال و مالکیت زن بر اموالش دلالت دارد این آیه است: « و اگر پیش از آنکه با آنان نزدیکى کنید طلاقشان گفتید، در حالى که براى آنان مهرى معین کردهاید، پس نصف آنچه را تعیین نمودهاید [به آنان بدهید]، مگر اینکه آنان خود ببخشند یا کسى که پیوند نکاح به دست اوست ببخشد و گذشت کردن شما به تقوا نزدیکتر است و در میان یکدیگر بزرگوارى را فراموش نکنید، زیرا خداوند به آنچه انجام مىدهید بیناست». (بقره/237) «یَعْفُونَ» از ریشه «عفو» است. برای این واژه معانی متعددی مثل گذشتن از گناه و ترک عقاب، حلال ترین مال، گذشت، بخشش و معروف ذکر شده است که در این جا به معنای گذشتن از مال است. (لسان العرب، ج1، ص34) جمله «وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى» عفو و گذشت شما به پرهیزگاری نزدیکتر است، وظیفه مردان را در برابر زنان مطلقه خود بیان میکند، که اگر تمام مهر را پرداختهاند، چیزی پس نگیرند و اگر نپرداخته اند همه آن را بپردازند و از نیمی که حق آنهاست صرف نظر کنند، زیرا مسلم است دختر یا زنی که بعد از عقد یا پیش از عروسی از شوهر خود جدا میشود، ضربه سختی میخورد و از نظر اجتماعی و روانی مواجه با مشکلاتی است و بیشک گذشت شوهر و پرداخت تمام مهر، تا حدی مرهم بر این جراحات میگذارد. (تفسیر نمونه، ج2، ص204.) بنابراین مهریه حق زن است ولی او میتواند از این حق خود بگذرد و آن را به مرد ببخشد و اگر صغیر، یا مجنون و یا سفیه است، براساس این قسمت از آیه که میفرماید:« الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ» ولی او میتواند این را به مرد ببخشد (مجمع البیان، ج3، ص51) این حق تصرف زن بر اموالش، نشان میدهد که زنان در اسلام دارای استقلال اقتصادی و حق مالکیتاند. شهید مطهری درباره استقلال اقتصادی زن در اسلام می نویسد:« اسلام به شکل بیسابقهای جانب زن در مسائل مالی و اقتصادی را رعایت کرده است، از طرفی به زن استقلال و آزادی کامل اقتصادی داده و دست مرد را از اموال و کار او کوتاه کرده و حق قیمومت در معاملات زن را که در دنیای قدیم سابقه ممتد دارد و در اروپا تا اوایل قرن بیستم رایج بود از مرد گرفته است. و از طرف دیگر با برداشتن مسئولیت تأمین بودجه خانوادگی از دوش زند، او را از هر نوع اجبار برای دویدن به دنبال پول معاف کرده است». (نظام حقوق زن در اسلام، ص 286.)
3-2- شواهد روایی فعالیتهای اقتصادی زنان مسلمان
زنان فراوانی در صدر اسلام و در زمان پیامبرگرامی و ائمه اطهار به فعالیتهای اقتصادی اشتغال داشتند.( المسند، ج3، ص503.) و ائمه اطهار نه تنها آنان را از کار و تلاش نهی نمیکردند، بلکه در برخی موارد، لحن سخن یا طرز برخورد پیامبریا امامان علیهم السلام با زنان شاغل به گونهای بود که تشویق به ادامه کار نیز از آن برداشت میشود.
1-3-2-بافندگی
ام حسن نخیعه میگوید: حضرت علیعلیه السلام در راه به من برخورد کرد و فرمود:« ام حسن، به چه کاری مشغولی؟ گفتم بافندگی میکنم. امام به من فرمود: بدان که حلالترین کسب است».( گزیده کافی ترجمه بهبودی؛ج5، ص 151؛ منابع فقه شیعه، ج22، ص715.) بنابراین نقل، امام با دیدن ام حسن در ابتدا، از شغل او سئوال کرد که حاکی از مشروعیت اشتغال برای زنان است، و دیگر آنکه وقتی ام حسن در جواب امام عرض کرد: به بافندگی اشتغال دارم و از این راه ارتزاق میکنم، امام نه تنها او را از این حرفه منع نکرد، بلکه با این جمله که «حلال ترین کسب است»، او را بر ادامه اشتغال به این حرفه تشویق کرد. بنابراین، اشتغال زنان به حرفههایی که از نظر اسلام حلال شمرده شده، مجاز بلکه مطلوب است.
2-3-2- نوحه خوانی
حنان بن سدیر میگوید:« در محلهی ما زنی بود که کنیزی نوحه خوان داشت. این زن از طریق نوحهخوانی کنیزش، زندگی خود را اداره میکرد. وی نزد پدرم آمد و گفت: تو میدانی که زندگی من از جانب خدا و به وسیله نوحهخوانی تأمین میشود. دوست دارم از امام صادقعلیه السلام بپرسی که اگر این کار حلال است، ادامه بدهم وگرنه کنیز را بفروشم و از بهای آن زندگی کنم تا خدا فرجی برساند. پدرم گفت: پرسش این مسئله از امام برای من سخت است. او اضافه میکند؛ وقتی خدمت امام رسیدیم، خودم از امام درباره مسئله آن زن پرسش کردم. امام فرمود:« آیا برای اجرت شرط میکند یا نه؟ گفتم: به خدا قسم، نمیدانم شرط میکند یا نه. حضرت فرمود: به آن زن بگو شرط نکن و هر چه دادند قبول کن» (گزیده کافی ترجمه بهبودی؛ ج5، ص86) در این روایت نیز نوحهخوانی زن مورد تأیید امام قرار گرفته است. اگر اشتغال زن به نوحه خوانی غیر مجاز بود، آن حضرت وی را از این کار نهی میفرمود.
تذکر
این که امام در جواب پرسشکننده گفتند: برای کارش اجرتی تعیین نکند و هر چه دادند قبول کند، دلیل بر حرمت این کار و تحصیل درآمد از این طریق نیست، زیرا اگر چنین بود، امام مستقیماً او را از ادامه آن کار برحذر میداشت. اگر به صورت استلزام نهیی از کلمات امام فهمیده شود، مربوط به تعیین اجرت است نه اصل عمل، عدم تعیین دستمزد نیز به احتمال قوی به سبب ویژگی کار است، نه خصوصیت نوحه خوان و جنسیت.
3-3-2- آرایشگری
ابن ابی عمیر با واسطه، از امام صادقعلیه السلام نقل میکند: «یکی از زنانی که به آرایشگری بانوان اشتغال داشت، بر پیامبرگرامی وارد شد. پیامبراکرم به وی فرمود: آیا شغلت را رها کردهای یا بر آن باقی هستی؟ زن گفت: ای رسول گرامی بر شغلم باقی هستم و ادامه میدهم، مگر آنکه مرا از آن نهی کنی تا کنار بگذارم. حضرت نه تنها او را از آن کار منع نکرد، بلکه اجازه فرمود به کارش ادامه دهد و او را به برخی از آداب این کار نیز راهنمایی فرمود».(گزیده کافی ترجمه بهبودی؛ ج5، ص119)
4-3-2- عطر فروشی
حسین بن زید هاشمی از امام صادقعلیه السلام روایت کرده است که زنی به نام زینب عطاره نزد زنان پیامبراکرم آمد. پیامبر وارد خانه شد و او را نزد همسرانش دید. به وی فرمود:« منزل ما را خوشبو کردی. زینب عرض کرد: منزل به بوی شما معطر است». پس از این سخنان، پیامبر برخی از آداب و احکام خرید و فروش را برای وی بیان فرمودند. (گزیده کافی ترجمه بهبودی؛ ج5، ص151) از این روایت استفاده میشود، نه تنها پیامبر اکرم با اشتغال زینب به عطر فروشی مخالفت نکرد، بلکه با حسن رفتار خود با وی و با بیان برخی از آداب معامله، او را نسبت به ادامه آن کار تشویق کرد. اما مهمتر از همه پیامبر خود، یکی از زنانی که به امور بازرگانی و تجارت اشتغال داشت را به همسری برگزید. (الحیاه؛ ترجمه احمد آرام، ج5، ص377.) عنوان این نکته که شریعت، اساسا مخالف با اشتغال زن و موافق با خانه نشینی اوست، با سنت نبوی و سیره عمومی مسلمانان مدینه النبی نمیتواند سازگار باشد. در توضیح و پاسخ به مخالفت چنین افرادی باید گفت؛ در اینجا دو موضوع را که به گونهای ناروا با هم خلط شده و نتایج و برداشتهای سوئی را موجب گشته است، باید از هم تفکیک کرد و آن ضرورت حفظ آداب اجتماعی از سوی زنان و یا در مورد زنان از یک طرف و اباحه اشتغال زنان از طرف دیگر است. نگرانیهای واقعی یا واهی در خصوص به مخاطره افتادن امنیت اجتماعی زنان، نباید موجب صدور حکم مطلق دربارهی حرمت اشتغال زنان باشد. زیرا به فرض چنین خوفی، نه اشتغال زن، بلکه عدم امنیت اجتماعی او، داخل در موضوع احکام فقهی است. معنای محصل این سخن این است که حرمت اشتغال زن با احراز شرایط حرمت، حداکثر میتواند از باب طریقی و نه موضوعی لحاظ شود: بدین معنی که اشتغال زن، فی نفسه نه حرام، بلکه جایز است ولی چنانچه شرایطی پیش بیاید که واقعاً مصالح زن و یا بنیاد خانواده به مخاطره بیفتد، بنا به ایجاب شرایط، اشتغال جایز نخواهد بود تا شرایط مزبور بر طرف شود. البته این موضوع برخلاف آنچه که پنداشته میشود منحصر به اشتغال زنان نیست و اصولاً اشتغال مردان را نیز باید در بر میگیرد. (حکیم پور، 1382، ص213.) بنابراین زنان در آیین اسلام میتوانند با حفظ تمام شئون اسلامی، به کار و اشتغال در محیط اجتماعی مشغول شوند و آموزه های قرآن مخالفتی با این امر ندارد.( فتاحی زاده، 1386، ص 89 .)
3- روابط اجتماعی زن در قلمرو فرهنگ
بزرگترین معجزه پیامبر اسلام یعنی قرآن کریم معجزهای فرهنگی است و قالب آن بیشتر به این امر اشاره دارد و بعید است که زنان را از حوزه فعالیتهای فرهنگی محروم ساخته باشد، زیرا قرآن تفاوتی میان زن و مرد در انسانیت قرار نداده است و رسیدن به کمال را هم برای زن و هم برای مرد ممکن می داند. موارد زیر که با توجه به متن قرآن عنوان شدهاند شاهدی بر این مدعای ما هستند.
1-3- تعلیم و تربیت
به جهت عام بودن خطابهای قرآن برای علم اندوزی نمیتوان گفت که قرآن تعلیم و تعلم را مختص به زنان یا مردان دانسته است و این یکی از محسنات و امتیازات قرآن کریم بر سایر کتب آسمانی است. در اسلام هیچ عبارت یا آیهای وجود ندارد که حتی شبه اختصاص آموزش و فضای تعلیمی به جامعه مردان را داشته باشد. پیامبرگرامی اسلام احکام اساسی و قواعد و دستورهای کلی اسلام را به زنان آموزش می دادند. زنان در مساجد و سایر مکانها حضور یافته و پرسشهای خود را با رسول گرامی مطرح میکردند. از این رو وقتی حضور مردان در مجالس عمومی را مانع طرح مطالب و سئوالهایشان میبینند، از رسول درخواست میکنند، تا روزی را در هفته به آنان اختصاص دهد.ابوسعید خدری نقل کرده است، زنان به پیامبرگفتند: «مردان شما را احاطه کرده و وقت شما را میگیرند. پس روزی را برای ما قرار دهید. پیامبرروزی را برای آنها مشخص فرمود، تا در آن روز آنها را دیده و موعظه نماید».( بخاری، ج1، ص115.) در حدیثی دیگر در تفسیر آیهی 6 سورهی تحریم، پیامبراسلام به یکی از پیروان خود میفرماید:« ای کسانیکه ایمان آورده اید! نگاه دارید نفسهای خود را به فعل و ترک معاصی و نگاه دارید خاندان خویش را از زنان و فرزندان و خادمان، به واسطه تعلیم واجبات، از آتشی که هیزم آن مردمان و سنگ گوگرد است...».( گزیده کافی ترجمه بهبودی؛ ج2، ص211.) آیات و روایات مربوط به علم و مقام علما، به طور یکسان بر مردان و زنان تطبیق کرده و دهها آیه در قرآن کریم، همه افراد جامعه را به علمآموزی ترغیب میکند. در اهمیت بحث علم در قرآن همین بس که در نخستین آیات نازل شده، پیامبرامر به خواندن و آموزش شده است:« بخوان به نام پروردگارت که آفرید، انسان را از خونی بسته شده آفرید، بخوان که پروردگار تو از هر کریمی کریمتر است، همانکه به وسیله قلم تعلیمکرد، و آنچه را که انسان نمیدانست به او آموخت».( علق/ 1-5. ) همچنین خداوند متعال در قرآن هدف و مقصد انبیاء را تعلیم انسان میداند:« همانگونه که در میان شما رسولی از خودتان (انسانی هم نوع و هم زبانتان، نه از فرشتگان و پریان) فرستادیم که همواره آیات و نشانههای (توحید) ما را بر شما میخواند و (روح) شما را پاکیزه میکند و رشد میدهد و کتاب (آسمانی) و احکام شرع و معارف عقلی به شما میآموزد و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد».( بقره/151. ) و در جایی دیگر، قرآن کریم کسانی را که به کسب علم میپردازند صاحب درجات رفیع و بلند میداند: «... تا خدا رتبهی کسانی از شما را که گرویده و کسانی را که دانشمندند بر حسب درجات بلند گرداند، و خدا به آنچه میکنید آگاه است».( مجادله/11.) در حدیثی از پیامبردرباره علم اندوزی زنان نقل شده است که فرمودند:« زنان انصار خوب زنانی هستند، شرم و حیا آنان را از تفقه در دین باز نداشته است».( گزیده کافی ترجمه بهبودی؛ ج1، ص35؛ بخاری، ج1، ص117.) در این زمینه حدیثی به نقل از شیخ صدوق ثابت میکند امر تعلیم زنان از زمان خلقت آدم و حوا وجود داشته و از جانب خداوند به عنوان وظیفهای است که بر عهده مرد قرار داده شده است:«پس آدم گفت: پرودگارا! او [حوا] را از تو خواستگاری میکنم. پس رضایتت به این امر چگونه است؟ خدای عزوجل فرمود: رضایت من این است که تو معالم دین را به او بیاموزی. پس گفت: خداوندا! این امر از جانب تو و بر من است، اگر میخواهی وظیفهی من باشد. پس خدای متعال فرمود: این امر بر تو است و او را به تزویج تو در آوردم».( ترجمه من لا یحضره الفقیه، ج5، ص: 5) اسلام برای اجرای این مهم تا جایی پیشرفته است که ولایت همسر را تحت الشعاع قرار داده است و از مرد میخواهد در صورتی که نتواند آموزشهای لازم را به زن بدهد، زمینه کسب این آموزشها را فراهم کند و حق جلوگیری از آن را ندارد. (خویی،ج2، ص362.) این شواهد قرآنی و حدیثی روشن میسازد که امر تعلیم و آموزش زنان در اسلام تا چه اندازه حائز اهمیت است.
2-3- شرکت زنان در آیینهای مذهبی
در میان آیینهای مذهبی اسلام، حج و نمازهای جماعت از جایگاه بسیار ویژهای برخوردارند و همانگونه که در قسمت قبل گفته شد، بیشتر خطابهای قرآن به صورت عام و با الفاظی مانند «یا ایها الذین» و «یا ایها الناس» است و شامل تمامی افراد امت میشوند. در این قسمت به شواهدی دربارهی شرکت زنان در آیینهای اجتماعی اسلام میپردازیم.
1-2-3- شرکت زنان در مراسم حج
بسیاری از عبادت و فرایض، افزون بر جنبهی فردی و تاثیر بر دگرگونی روحی، فکری، اخلاقی و رفتاری افراد، با مسائل اجتماعی و حقوق جمعی نیز در ارتباط هستند، اما حج در این میان، از ویژگی منحصر به فردی برخوردار است؛ زیرا حضور در جمع و روابط اجتماعی را نمیتوان از جوهرهی حج جدا ساخت.حج ادامهی فلسفهی جماعت و جمعه و عید است، و نیز فراگیرترین عامل، جهت گردآمدن مسلمین از هر ملت و کشوری است. بدینسان حج به عنوان یکی از ارکان عملی اسلام، در بنیان وحدت جامعه اسلامی و حرکت آن جایگاه اساسی دارد. (بیگی، 1389، ص269.) شرکت در این فریضه بزرگ الهی بر آن دسته که مستطیع شوند واجب است و از این جهت هیچ تفاوت جنسیتی در اسلام وجود ندارد. قرآن دربارهی امر به حج میگوید:« در حقیقت نخستین خانهاى که براى [عبادت] مردم نهاده شده همان است که در مکه است و مبارک و براى جهانیان [مایهی] هدایت است. در آن نشانههایى روشن است [از جمله] مقام ابراهیم و هر که در آن درآید در امان است و براى خدا حج آن خانه بر عهده مردم است [البته بر] کسى که بتواند به سوى آن راه یابد و هر که کفر ورزد یقینا خداوند از جهانیان بىنیاز است». (آل عمران/ 96-97) خداوند متعال در این آیه با لفظ «علی الناس» حج را بر تمامی مسلمین اعم از زن و مرد واجب میگرداند. و تمامی فقها به اتفاق این فریضه بزرگ الهی را در صورت داشتن استطاعت بر همهی زنان و مردان مسلمان واجب دانستهاند. در فقه اسلامی، حج به مجموعهای از اعمال گفته میشود که در مکه و اطراف آن به جا میآورند و اقدام به آن، درصورت وجود استطاعت مالی و صحت مزاج و امنیت، بر هر شخص بالغ و عاقل و مکلف، در تمام عمر یک بار واجب است.( قرطبی، ج1، ص266؛ ابنعربی، احکام القرآن، ج1، ص119.) از آثار اجتماعی حج که زنان در آن سهمی مساوی با مردان دارند، میتوان موارد زیر را نام برد:
2-2-3- نمازهای جماعت
قرآن در مورد امر عمومی به شرکت همگان در نماز جماعت میفرماید:« و نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید و با رکوعکنندگان رکوع کنید». (بقره/43 .) پس از این امر عام یک امر خاص وجود دارد که دستوریاست به حضرت مریم درباره شرکت ایشان در نمازی که کاهنان به صورت گروهی در بیت المقدس برگزار میکردند. گرچه این آیه دربارهی آیینها و مناسک بنیاسرائیل است اما از آن جهت که حضرت مریم در قرآن اسوهی زنان عالم معرفی شده است، و از جهتی دیگر توانایی برداشت حکم عمومی از آیه را داریم، میتوانیم این آیهی شریفه را به عنوان قرینهای جهت اجازه حضور زنان در نمازهای جمعی قرار دهیم. «و [یاد کن] هنگامى را که فرشتگان گفتند اى مریم خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است (۴۲) اى مریم فرمانبر پروردگار خود باش و سجدهکن و با رکوعکنندگان رکوع نما ». (آل عمران/ 42-43 ) خداوند ابتدا بیان میکند مریم از میان تمامی زنان عالم برگزیده شده و به عنوان الگویی برای تمامی زنان تعیین شده است سپس به این بانوی بزرگوار امر میکند که همراه با رکوع کنندگان به رکوع و عبادت بپردازد. این ترتیب در خطاب میتواند ما را به نتیجه برساند که وقتی الگوی زنان عالم امر به حضور در آیین مذهبی و جمعی قومش میشود، پس به طریق اولی سایر زنان نیز میتوانند در اینگونه مناسک شرکت نمایند. (آلاء الرحمن، ج 1، ص282) همچنان که تاریخ و سیره زنان در عصر نبی اکرم نشان میدهد.( الارشاد، ترجمه هاشم رسولی محلاتی،ص162) براساس برخی روایات در اسلام بر زن وجوب حضور در نماز جماعت و جمعه و نیز عیادت مریض و تشییع جنازه تکلیف نشده، زیرا این کارها مستلزم خروج زن از منزل است. در روایتی نقل شده که رسول خدا به حضرت علیعلیه السلام فرمودند: «یا علیً لیس علی النساء جمعه و لا جماعه. ای علی نماز جماعت و جمعه، عیادت بیمار و تشییع جنازه بر زنان نیست».( الکافی، ج 3، ص 305.) در حدیثی از امام باقرعلیه السلام بسیاری از مسائل از دوش زنان برداشته شدهاند که از جمله آنها؛ نماز جمعه و جماعت و عیادت است. (الخصال ؛ ج2 ؛ ص511.) آنچه که از این احادیث و مشابه آن برداشت میشود، این است که برای زنان همچون مردان تکلیف وجوب شرکت در این گونه مراسمها وجود ندارد اما نهی هم نشدهاند. یعنی شرکت زنان جنبهی استحبابی دارد و این به جهت آسانگیری برآنان است. عدم حرمت خروج زنان از منزل برای این امور از آنجایی قابل دفاع است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در تشییع جنازه زینب، دختر پیامبر و نیز در تشییع جنازه همسر عثمان شرکت نموده بر آنان نماز خوانده است. از عاصم بن حمید از یزید بن خلیفه نقل شده که گفت:« نزد ابی عبدالله علیه السلام بودم که مردی از اهالی قم پرسید ای اباعبدالله آیا زنان میتوانند بر جنازهها نماز بخوانند؟ پس ایشان فرمودند آری... و همانا زینب دختر پیامبر رحلت کرد و فاطمه سلام الله علیها همراه با زنان از خانه خارج شد و بر خواهرش نماز گزارد».( التبیان فی التفسیر القرآن، ج1؛ ص 485 .) همچنین این بانوی عظیم الشأن در نمازهای جماعت پیامبر هم شرکت میکردند. (الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص 197.) در نتیجه این دسته از روایات نیز با حضور زنان در آیینهای مذهبی و فرهنگی منافاتی ندارد.
4-نتیجه گیری
حضور آزاد و بی قید و شرط زن در عرصههای عمومی در کنار مرد با توجه به میل جنسی زن و مرد، جذابیت و کشش هر یک برای دیگری و با در نظر گرفتن ویژگیهایی چون تنوع و لذت طلبی انسان به ویژه در جنس مرد و تمایل به خودنمایی در زن، صلابت و قدرت جسمی مرد و لطافت و ضعف زن، زمینهی آسیبپذیری اجتماعی زن و مزاحمتهای جسمی و جنسی زن را هموار میکند و زن را با دهها مشکل مادی و معنوی روبرو میسازد. اینگونه حضور در حوزهی عمومی، نه تنها موفقیتی برای زن در عرصههای اقتصادی و سیاسی فراهم نمیآورد، بلکه کرامت انسانی و شخصیت واقعی او را نیز از بین خواهد برد. بنابراین برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی که تهدید کنندهی حضور سالم زن در اجتماع است باید مقرراتی پیشبینی شود که امنیت او را در بعد مادی و معنوی در اجتماع و در محل کار و دانش تأمین کند. این موضوع مهم از دیر باز مورد توجه بزرگان ادیان قرار گرفته است. شاید افراد مغرض این آداب را اجحاف در حقوق طبیعی زن بدانند، اما به یقین حکمت و تدبیر خداوند در این موضع بالاتر از هر بینش و جهانبینی انسانی است، زیرا خالق یکتا داناتر از هر کسی به احوال، روحیات و خصوصیات فردی و اجتماعی مخلوقاتش است. به همین جهت ما نیز در پی به دست آوردن قوانینی کلی جهت حفظ حریم زن در جامعه هستیم.