اهداف تربیت رحمت‌محور در راستای حقوق بشر

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار، عضو هیئت علمی، دانشکده علوم انسانی و حقوق، دانشگاه باکو ، آذربایجان.

10.22034/jml.2022.696787

چکیده

پژوهش حاضر با عنوان اهداف تربیت رحمت‎محور در راستای حقوق بشر است که به منظور بررسی اهداف تربیت بر اساس رحمت انجام شده است به‌این منظور در‌این تحقیق، سعی بر آن شده است که اهداف تربیت رحمت‌محور در راستای حقوق انسانی از قرآن اصطیاد شود.
با توجه به هندسه آیات مربوط به رحمت روشن می‌شود که رحمت الهی منشأ همه افعال اوست. و به همین جهت هدایت و تربیت تکوینی و تشریعی عالم هستی تحقق یافته است.
این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی بوده و در تحلیل مباحث از روش تفسیر موضوعی استنطاقی استفاده کرده و به بررسی موضوع پرداخته است.
در‌این تحقیق تلاش بر‌این بوده است که با استفاده از روش تفسیر موضوعی استنطاقی نظر قرآن را در مورد رحمت و اهداف تربیتی برخاسته از آن در راستای حقوق افراد به دست بیاوریم. در بررسی اهداف تربیت رحمت‎محور با توجه به آیات قرآن بر اهدافی مانند رسیدن به معرفت خدای متعال،‌ایمان به گستره رحمت الهی نسبت به حقوق یکایک بشر، شکرگزاری، دستیابی به تقوا در نسبت به رعایت حقوق انسانها و مانند آن دست یافتیم.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The goals of mercy-oriented education in line with human rights

نویسنده [English]

  • Gabriel F
Assistant Professor, Faculty Member, Faculty of Humanities and Law, Baku University, Azerbaijan.
چکیده [English]

The present research is titled as the goals of mercy-oriented education in line with human rights, which was carried out in order to investigate the goals of education based on mercy. For this purpose, in this research, an attempt has been made to find the goals of mercy-oriented education in line with human rights from the Quran. .
According to the geometry of the verses related to mercy, it is clear that God's mercy is the source of all His actions. And for this reason, the guidance and education of the formation and legislation of the world of existence has been realized.
This research is a descriptive and analytical method, and in the analysis of the topics, it used the inferential interpretation method and investigated the topic.
In this research, an attempt has been made to obtain the Qur'an's opinion about mercy and the educational goals arising from it in line with the rights of individuals by using the method of inferential thematic interpretation.
In examining the goals of mercy-oriented education, according to the verses of the Qur'an, we found goals such as attaining the knowledge of God Almighty, faith in the extent of God's mercy in relation to the rights of each human being, gratitude, attaining piety in relation to the observance of human rights, and the like.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • education
  • mercy
  • law
  • Quran

مقدمه

تربیت از مهمترین مسائل زندگی انسان است؛ زیرا شکوفایی استعدادها و رسیدن به تکامل و هدف خلقت مبتنی بر آن است. از‌این رو تمام ادیان آسمانی و پیامبران الهی، حتی همه مکتب‌های موجود در جهان به امر تربیت اهمیت داده‌اند. مکتب ها و دیدگاه های مختلف تربیتی هر کدام بر اساس مبانی خاص خود به تبیین اهداف، اصول، روش‎ها و مؤلفه‌های دیگر تربیت پرداخته­اند.

نظریه‎های تربیتی بشری که بر عقل و تجربه پایه‏گذاری شده‏اند به علت بی توجهی یا کم توجهی به بعد معنوی، روحانی و اخروی انسان نتوانسته‎اند برنامه‎ای کامل و جامع برای شکوفایی‌این ساحت ارائه دهند. عقل و تجربه انسان هرگز از وحی، نبوت و امدادهای غیبی بی‎نیاز نیست. عقل مثل چشم در جسم انسان است که جایگاه خاصی در وجود انسان دارد؛ چون انسان به واسطه چشم حقیقت‌ها را می‌تواند ببیند. ولی چشم به تنهایی برای دیدن حقیقت‎ها کافی نیست؛ چون انسان در تاریکی با‌این که چشم دارد، قادر به دیدن نیست؛ بلکه نیاز به نور تابناکی دارد که تاریکی‎ و ظلمات او را روشن کند.

غرور، جهالت و ... مثل پرده جلو عقل انسان کشیده شده و مانع دیدن او می‎شوند. پس انسان برای دیدن حقیقت‎ها افزون بر عقل، نیازمند به نور وحی و نبوت است. برای به دست آوردن نتیجه مثبت و مفید در امر تربیت لازم است با استفاده از عقل به منبع خطاناپذیر و قطعی وحی که در قرآن کریم جمع‎آوری شده است، مراجعه کرد.

دانشمندان مسلمان با رجوع به قرآن کریم با توجه به نوع نگاه و برداشت خود از‌ایات نظام و برنامه‎های تربیتی خاصی را ارائه کرده‏اند. برداشت ما در پژوهش حاضر‌این است که موضوع رحمت در قرآن کریم بحثی محوری است و ساختار بسیاری از مباحث از جمله مباحث حقوقی است. کاربرد بیش از حد واژه رحمت در قرآن، مطرح شدن رحمت به عنوان هدف خداوند متعال از آفرینش و متصف شدن خداوند و مربیان الهی به‌این صفت، نشان روشنی برای بررسی موضوع تعلیم و تربیت حقوقی در پرتو رحمت است.

پژوهش حاضر با توجه به گستره دلالت‌های تربیتی‌این موضوع تمرکز خود را بر اهداف تربیت حقوقی با‌این برداشت گذاشته است و با روش توصیفی و تحلیلی انجام پذیرفته است و در تحلیل مباحث آن از روش تفسیر موضوعی استنطاقی استفاده شده است.

 

کاربرد واژه رحمت در قرآن کریم

یکی از محوری‌ترین صفات الهی و مباحث قرآن کریم رحمت و رحمانیت است. واژه رحمت یکی از پرکاربردترین واژگان قرآن کریم است که در بیش از 500‌ایه از آن سخن به میان آمده است. خداوند متعال رحمت را بر خود واجب نموده است و می‌فرماید: «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ». (انعام / 12). همچنین می‌فرماید: «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّک وَ لِذلِکَ خَلَقَهُم». (هود / 119). «وَ لِذلِکَ خَلَقَهُم» اشاره به رحمت است و معنایش اینست که خلایق براى رسیدن به رحمت خلق‌شده‌اند تا بدان وسیله به سعادت خود نائل آیند. بر‌این اساس، خداوند متعال نظام آفرینش، هستی و تکوین را بر پایه رحمت واسعه خود خلق کرده است. افزون بر نظام تکوین، نظام تشریع نیز بر پایه رحمت تدوین گردیده است. ارسال رسل به‌ویژه رسالت پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» (انبیاء / 107) و انزال کتب به‌ویژه قرآن کریم «هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُون» (اعراف / 203) نیز بر همین اساس بوده است. با توجه به‌اینکه رحمت الهی بر همه صفات و افعال الهی وسعت دارد «وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ» (اعراف / 156) و تدبیر امورات عالم بر اساس رحمت صورت می‌گیرد، دقت و تأمل در‌این امر می‌تواند ما را به یک نظام تربیتی رحمت‌محور با تمام مؤلفه‏های آن نزدیک نماید. سعی ما در‌این جستار‌این است که اهداف تربیتی رحمت‌محور را از‌ایات قرآن استخراج کنیم.

پس بر اساساًیات قرآن، خلقت هستی و انسان و دارایی‌های آدمی‌بر اساس رحمت است. همچنین باید گفت که آنچه انسان نیاز داشته است خداوند در او قرار داده است.

وقتی می‌توانیم بگوییم خلقت بر اساس رحمت است که هیچ کمبودی و نقصی در خلقت نباشد. چنانچه در قرآن آمده است: «الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ». (ملک / 3). «همان کسی که هفت‌آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید؛ در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضاد و عیبی نمی‌بینی! بار دیگر نگاه کن،‌ایا هیچ شکاف و خللی مشاهده می‌کنی؟!»

لازمه رحمت نیز آن است که خلقت و آفرینش بی‌هدف نباشد وگرنه زندگی با سختی‌ها و مشکلات قابل توجیه نیست. حرکت بدون مقصد و نتیجه بی‌ثمر و بی‌فایده است. و‌این با رحمت نمی‎سازد که کسی را مشغول فعالیت بدون نتیجه و ثمر بکنی.

حالا بر اساس رحمت‌این مقصد چیست؟ رسیدن به همه خوبی‎ها، آرامش‎ها و قدرت‌هاست. هضم و جذب شدن در یک دریای بی‌کران که نابودی ندارد که همان خداوند است.

پیشینه تحقیق

در‌اینجا اشاره کوتاهی به پژوهش‌هایی که در‌این زمینه صورت گرفته است می‌شود.

علیرضا عراقیه، در کتاب تحت عنوان: «اهداف تربیت از دیدگاه ائمه معصومین (ع)» کوشیده است که با تکیه بر احادیث ائمه معصومین (ع)، اهداف شخصی تربیت و نیز اهداف تربیتی اجتماعی، تربیت اقتصادی، تربیت معنوی، تربیت فرهنگی، تربیت سیاسی و تربیت حقوقی از دیدگاه ائمه معصومین (ع) را بررسی کند.

پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،‌این اثر مجموعه «درآمدی بر تعلیم و تربیت اسلامی» است که حاوی طرح کلی «اهداف تربیت اسلامی» و مباحث مربوط به آن است. در جلد اول‌این مجموعه، تعریف تعلیم و تربیت، تاریخچه و موضوع آن بررسی شد و در جلد دوم اهداف تربیتی از دیدگاه اسلام مورد توجه قرار گرفته است، نه اهدافی که در علوم تربیتی مطرح است.

سید محمد دلبرى، عباس مصلایى پور، حسن ملکى، در مقاله تحت عنوان «الگوى اهداف تربیت دینی مبتنى بر آموزه هاى قرآن کریم» تلاش کرده‎اند که اهداف تربیت دینی را بر اساساًیات قرآن مشخص کنند. اهداف تکوین و تشریع را از هم جدا کرده‎اند. اهداف تکوین را با عنوان غایت ها و اهداف تربیت بر اساس غایت هاى مصرح در خلقت الهی (احسـن عملا، عبادت، شـکر و رحمت) آورده‌اند. اما اهداف تشریع را با عنوان اهداف فرایند هدایت در قرآن کریم (اهتداء، فلاح و فوز) بیان کرده‎اند. بعد ذکر می‎کنند که غایت تربیت را «ایمان و عمل صالح» مشخص مى‌کند. این غایت در قالب دو دسته هدف تحقق مى یابد؛ اهدافى که خود جزئى از هدف غایى هستند نظیر ایمان و عمل صالح (تقوا به معناى امتثال اوامر و نواهى) و اهدافى که واسطه و معبر رسـیدن به اهداف پیشـین مى باشـند (اهداف ابزارى یا عالى). علم آموزى و‌اندیشه ورزى (تفکر، تذکر، تعقل، تدبر، فقه) از این گونه‌اند.

میکائیلو غلامحسین، سلطان القرایی خلیل، در مقاله تحت عنوان «اهداف و روش های تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام» سعی کرده‎اند که اهداف تعلیم و تربیت اسلامی در سطوح مختلف و راهکارهای لازم برای رسیدن به آنها را بیان کنند. نتیجه پژوهش آن‎ها در مورد اهداف‌این بوده که اهداف تعلیم و تربیت در اسلام دارای مراتب مختلف شامل اهداف غایی (عبودیت، قرب و رضوان الهی و حیات طیبه) و اهداف واسطه ای (محوریت توجه به خدا، فرد، دیگران و طبیعت) هستند که در نهایت تمامی آنها برای حصول به اهداف غایی تنظیم شده‎اند.

سید حسین هاشمی، در مقاله تحت عنوان «چیستی و اهداف تربیت» تلاش کرده است که اهداف تربیتی را مشخص کند. در‌این مقاله به اهداف تربیت از آفاق متفاوت مادی و معنوی نگریسته شده و کمال انسانی از راه تقرب و عبودیت خداوند و به دیگر سخن خداگونه شدن، هدف اصلی و بنیادین تربیت از منظر قرآن معرفی شده است.

از تحقیقات انجام شده در باره اهداف تربیتی به دست می‌آید که اکثرا رحمت را از اهداف تربیتی به شمار نیاورده‌اند و اگرچه در یکی از آن‌ها یعنی در مقاله «الگوى اهداف تربیت دینی مبتنى بر آموزه هاى قرآن کریم» رحمت از اهداف تربیتی محسوب شده است، ولی در آنجا نیز بر رحمت چنین نگاه نشده است که بر اساس آن بتوان یک نظام تربیتی رحمت‌محور به دست آورد که در آن، هدف غایی رسیدن به رحمت الهی باشد و بر اساس آن اهداف میانی رحمت‌محور استخراج شود.

تعریف هدف

در تعریف هدف می‎توان گفت: «هدف، نقطه‌ای است که تلاش‎های ما برای رسیدن به آن، معطوف است» (حاجی ده آبادی، 1377، ص 19). یا «نهایت و سرانجامی‌که کار به‌سوی آن نشانه می‎رود» (گروهی از نویسندگان، 1390، ص 213). البته باید ذکر کرد که ازنظر ارزشی هدف نباید چیزی که مطلوب فاعل است و برای به دست آوردن آن کاری را انجام می‎دهد، باشد. بلکه هدف باید چیزی باشد که شایسته است مطلوب انسان قرار گیرد (گروهی از نویسندگان، 1390، ص 213). ضرورت داشتن هدف در هر کاری امر بدیهی است. چون بدون‌این‌که انسان مسیر هدفش را بداند، نمی‎تواند موفق باشد. ولی باید هدف درستی داشته باشیم؛ یعنی هدفی را دنبال کنیم که شایسته است مطلوب ما انسان‎ها باشد.

در امر تربیت هرگز نباید از رحمت غفلت کرد؛ چون تربیت بدون رحمت قابل‌تصور نیست. در تربیت رحمت‌آمیز، متربی باید به‌گونه‌ای باشد که رنگ و بوی رحمت به خود بگیرد. البته باید توجه داشت که آنچه به‌عنوان بحث اهداف مطرح می‎شود، هرچند با نگاه رحمتی مورد توجه قرار گرفته است، ولی در مجموع با بسیاری از اهداف مطرح‌ شده در تعلیم و تربیت نزدیک است.

انواع هدف

در اهداف تربیتی با ملاک قرار دادن انسان اهداف به غائی و میانی تقسیم می‎شود.

1ـ هدف غائی در هر مکتبی کمال مطلوب آدمی‌است و باید تمام فعالیت‌های او متأثر از آن باشد. ویژگی‎های هدف غایی از نظر اسلام که در کل به آن ماهیت خاصی بخشیده است، عبارت‌اند از: همسازی با فطرت، جامعیت، برانگیزندگی، عدم محدودیت، وحدت هدف نهایی باهدف زندگی (آفرینش) و وحدت هدف غایی (پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1397، ص 30- 32). هدف غایی از دیدگاه اسلام حقیقت بی‌نهایت و جامع تمام ارزش‎ها یعنی خداوند است. اوست که بی‌نهایت و کامل است و می‎تواند محور تمام افعال انسان قرار گیرد. منظور از محوریت خداوند و هدف بودن او همان حضور او در متن زندگی است (پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1397، ص 33-34).

2ـ اهداف میانی: اهداف واسطه‌ای صورت قسمت‌بندی شده و مرحله‌ای هدف نهایی هستند و در کل، همان هدف نهایی را تشکیل می‎دهند. علت تقسیم‌بندی هدف نهایی به اهداف واسطه‎ای، روشن‌تر کردن و زدودن ابهام از آن است تا انسان به‌ طور مشخص بداند در هر مرحله‌ای چه وظیفه‏ای دارد (پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1397، ص 39).

1_ هدف غائی:

هدف غائی از راه جهان‌بینی و شناخت آغاز و انجام خلقت و نیز با استفاده از معرفت‌های برگرفته‌ شده از وحی شناخته می‏شود؛ اما نکته‌ای که تذکر آن لازم به نظر می‌رسد،‌این است که مقصود از هدف نهائی خلقت در‌اینجا،‌این نیست که خداوند چرا انسان و دیگر موجودات را خلق کرده است، بلکه منظور‌این است که حال که خلق کرده، نهایت و پایان حرکت او کجاست و‌این سیر باید به کدام مقصد ختم شود؟ سؤال از سبب خلقت نیست، بلکه از‌این است که مقصد نهایی خلقت چیست؟ (حاجی ده آبادی، 1377، ص 89).

از بسیاری از‌ایات قرآن استفاده می‌شود که خلقت و آفرینش جهان هدفمند است؛ ازجمله: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ». (انبیاء / 16).

بعد از‌اینکه به هدفمندی آفرینش هستی اشاره کردیم،‌اینک‌این سؤال باید پاسخ داده شود که پس هدف از آفرینش هستی چیست؟

در پاسخ‌این سؤال باید گفت که هدف از آفرینش هستی رحمت الهی است؛ یعنی خداوند متعال به خاطر رحمتش‌این هستی را خلق نموده است.

امام خمینی (ره) در‌این‌ باره چنین می‌نویسد: «عالم نقشه رحمت رحمانیه است. و از‌این ‌جهت، اهل معرفت فرمایند: «ظهر الوجود ببسم‌الله الرحمن الرحیم». و رحمت رحمانیه و رحیمیّه مفتاح باب وجود است، چنانچه مفتاح کتاب تدوین است» (خمینى، 1382، ص 319).

از نظر‌ایت‌الله مصباح یزدی هدف از تکرار «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» در سوره فاتحه، آن است که افزون بر اهمیت‌این دو صفت الهی، به خاطر جنبه تعلیمی‌داشتن‌این سوره، فلسفه تکرار رحمانیت خداوند را در منشأ خلق بودن آن در هستی باید دانست. (مصباح یزدی، 1383، ص 195).

 قرآن همان‌طوری که بر هدفمندی آفرینش هستی تأکید می‌کند، بر هدفمندی خلقت انسان نیز تأکید می‌کند:

در‌ایه‌ای چنین آمده است: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ»؛ (مؤمنون / 115) «آیا پنداشته‌اید که شمارا بیهوده آفریده‌ایم و به‌سوی ما بازگشت نمی‌کنید؟»

قرآن درباره اهداف آفرینش انسان چند هدف را ذکر می‌کند. ازجمله:

آزمایش انسان: این مطلب را می‌توان از آیه هفتم سوره هود به ‌دست آورد: «وَهُوَ الَّذِی خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ فِی سِتَّةِ أیَّامٍ وَکانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَاء لِیَبْلُوَکمْ أیُّکمْ أحْسَنُ عملاً و...». (هود / 7).

آفرینش جهان مقدمه‌ای برای آفرینش انسان است و انسان آفریده‌شده است تا سر دوراهی قرار بگیرد و آزموده شود. نتیجه اینکه آفرینش جهان برای آزمایش انسان بوده است (مصباح یزدی، 1389، ص 446).

عبادت و بندگی: به‌این هدف در قرآن چنین اشاره شده است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ». (ذاریات / 56).

هدف از آفرینش انسان، پیمودن کدام مسیر بوده است؟ آیات قرآن، راه را به‌خوبی نشان می‌دهند: «و أنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ». (یس / 61). هدف، راه مستقیم است؛ ولی چون اختیار هست، باید کژ‌راهه هم باشد تا آزمایش تحقق یابد. بر همین ‌اساس، در آیه‌ای دیگر هدف از آفرینش جن و انس، عبادت معرفی می‌شود» (مصباح یزدی، 1389، ص 457).

پس آزمایش و عبادت از اهداف متوسط آفرینش انسان است.

آیت‌الله مصباح هدف اصلی آفرینش انسان را رحمت می‌داند: عالی‌ترین هدف آفرینش انسان باید چیزی برخاسته از ذات الهی و صفات نیکوی او باشد؛ اما کدام صفت منشأ آفرینش انسان بوده است. آیا خدا انسان را آفریده است تا به او رحمتی کند و او را به بهشت برد، یا با قهر و عذاب، او را روانة جهنم سازد؟ در برخی از آیات می‌خوانیم که بسیاری از انسان‌ها برای جهنم آفریده ‌شده‌اند: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا‌ لِجَهَنَّمَ کثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ». (اعراف / 179). «در حقیقت، بسیاری از جنیان و انسان‌ها را برای دوزخ آفریده‌ایم». ولی شاید بتوان از آیه 118 و 119 سوره هود استفاده کرد که هدف بالاصالة، رحمت الهی است: «وَلَوْ شَاء رَبُّک لَجَعَلَ النَّاسَ أمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ. إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّک وَلِذَلِک خَلَقَهُم». «و اگر پروردگار تو می‌خواست، قطعاً همه مردم را امت واحدی قرار می‌داد؛ درحالی‌که پیوسته در اختلاف‌اند؛ مگر کسانی که پروردگار تو به آنان رحم کرده و برای همین آنان را آفریده است»؛ بنابراین آیه، اساساً آفرینش انسان برای بهره‌مندی از رحمت الهی بوده است. این تفسیر در صورتی است که «ذلک» اشاره به رحمت باشد (مصباح یزدی، 1389، ص 457).

در مورد‌ایه 179 سوره اعراف باید گفت که اولا‌این‌ایه اشاره به هدف بالاصالة ندارد، بلکه اشاره به هدف تبعی دارد. و چنین نیست که خدا دشمنی داشته باشد که از اول بسیاری از جن و انس را برای جهنم خلق کند، بلکه برای افرادی که گوش به فرمان الهی نداده و مرتکب جرم و جنایت می‏شوند نیز باید جایگاهی را در نظر گرفت.  ثانیا در‌این‌ایه نیامده است که اکثر جن و انس را برای جهنم آفریده‏ایم. بلکه عبارت کثیر آمده است؛ یعنی تعداد آنها انگشت شمار نیست.

تمام آیاتی که انسان را به اطاعت و بندگی خدا می‌خوانند و از نافرمانی بر حذر می‌دارند، مؤید این مطلب‌اند که خدا انسان‌ها را آفریده است تا مورد رحمت و لطف خویش قرار دهد. این رحمت که مقتضای ذات کامل الهی و فیّاضیت مطلق اوست، پایانی ندارد و مؤمنان صالح یکسره در بهشت از این رحمت برخوردار خواهند بود: «وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أبَدًا». (نساء / 122). «و کسانی را که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، به‌زودی به باغ‌هایی می‌بریم که زیر درختان آن، نهرها جاری است و در آن جاویدان‌اند» (مصباح یزدی، 1389، ص 457-459).

از مباحث مذکور به‌این نتیجه می‎رسیم که هدف اصلی خلقت هستی و انسان رحمت است؛ یعنی انسان برای رسیدن به رحمت الهی خلق شده است. یعنی پایان حرکت انسان در‌این عالم و هدف نهایی و غائی هستی رحمت الهی است. البته باید گفت که اهداف دیگری مثل آزمایش و عبادت نیز برای خلقت انسان ذکر شده است که اهداف متوسط محسوب می‎شوند.

منظور از رحمت الهی در این تحقیق بهره‌مندی از گستره رحمت خداوند در مسایل مربوط به حقوق بشر است.

اشاره شد که صفت رحمت در خداوند متعال از وسعت و گستردگی برخوردار است به گونه ای که همه صفات الهی و اسماء او زیر مجموعه این صفت قرار می‌گیرند و از این رو، رحمت خداوند شامل همه موجودات عالم هستی شده است. حتی عذاب و جهنم الهی بر اساس رحمت آفریده شده است. خداوند رحمت را بر خود واجب و حتمی ساخته است و به شکل عام و خاص نسبت به بندگانی که به فرامین او پاسخ مثبت می‌دهند رسانده است.  بر اساس رحمت است که خداوند به همه موجودات نیازهای‌شان را داده است. به‌ ویژه به انسان از برترین استعدادها و  امکانات برای زیستی از روی عقل و فطرت و اختیار عطا کرده است و در عین حال دستورات انسان‎ساز را در قالب برنامه های گوناگون و به صورت رحمت تشریعی ارائه کرده است تا انسان‎ها در دنیا از برنامه‎ای سازنده و قسط و عدالت آفرین برخوردار گردند. به ویژه اینکه هدف غایی این است که انسان بعد از رحلت و مرگ نیز به رحمت واسعه الهی و قرب رحمانی او دست پیدا کند.

در نتیجه، می‏توان گفت که هدف غائی تربیت رسیدن به رحمت واسعه است. و گرفتن رنگ و بوی رحمت الهی است؛ یعنی خداوند رحیم می‏خواهد انسان‌هایی را تربیت کند که در نهایت امر به رحمت الهی دست پیدا کنند. به‌این معنا که تمام‌اندیشه و گفتار و کردارشان یعنی تمام هستی آن‌ها رنگ و بوی رحمت الهی را بر خود گرفته باشد.

2_ اهداف میانی:

یکی از مبانی تعیین و شناخت اهداف کلی و رفتاری، همان توجه به هدف غائی است، به‌این معنا که همه هدف‌های دیگر باید طوری تعیین شوند که ما را به آن هدف نهایی برسانند و هر هدفی که رساننده به آن مقصد نهایی نباشد یا دورکننده از آن باشد، باید کنار زده شود؛ و‌اینجاست که تمامی‌هدف‌های تعلیم و تربیت رنگ خاص غایت را به خود می‏گیرند (حاجی ده آبادی، 1377، ص 89). پس باید در انتخاب اهداف میانی دقت شود که اهدافی را انتخاب نکنیم که نتوانند ما را به هدف غائی برسانند.

قابل‌ذکر است که در‌اینجا سعی بر آن است که اهداف را فرا ساحتی بحث کنیم.‌اینک به برخی از اهداف میانی اشاره می‏کنیم:

2-1 معرفت خدای متعال

سؤالی که در‌این مورد مطرح می‌شود آن است که انسان می‏تواند به خداوند متعال معرفت پیدا کند یا نه؟ در قرآن کریم خدای متعال به هدف خلقت اشاره ‌کرده و فرموده: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون». (ذاریات / 56). در تفسیر‌ایه نیز آمده: «ای لیعرفون»؛ (شیرازى، 1383، ج 1، ص 182) یعنی خلق نکردم جن و انس را مگر برای عبادت، عبادتی که خود نوعی معرفت خداوند است.

لازمه‌ى عبادت، معرفت معبود است، پس آفرینش جن و انس براى شناخت حقّ و حرکت در راه خداوند است «لِیَعْبُدُونِ» (قرائتى، 1384، ج 11، ص 268). پس می‏توانیم بگوییم که اگر معرفت به خدا امکان‌پذیر نبود، خداوند هدف از خلقت را عبادت و معرفت خدا قرار نمی‏داد.

و سؤال مطرح ‌شده دیگری نیز در‌این مورد‌این است که ارتباط معرفت الهی بارحمت الهی چیست؟ در پاسخ‌این سؤال هم می‏گوییم که خداوند چون رحمت دارد و دارای رحمت واسعه است، اجازه داده است آدمی‌به خزینه و گنجینه معرفت و محبت او راه پیدا کند. و بدون معرفت به خداوند رسیدن به رحمت الهی امکان‌پذیر نیست. به خاطر همان است که خداوند در‌ایه مذکور عبادت و معرفت را هدف خلقت معرفی می‏کند. و به همه پیام می‏دهد که انسان بدون معرفت از هدف خلقت یعنی رحمت الهی دور می‏شود. انسان برای نزدیک شدن به رحمت الهی چاره‌ای جز‌این ندارد که به خداوند معرفت پیدا کند. پس ارتباط معرفت به ‌عنوان هدف میانی بارحمت الهی به ‌عنوان هدف غائی مشخص می‌شود.

معرفت به خدا از مهم‌ترین اهداف میانی است. چنانچه حضرت علی (ع) می‌فرماید: «اول الدین معرفته». (سید رضی، 1393، خطبه اول). «اول تدین معرفت خداست».‌این حدیث اهمیت معرفت را می‌رساند. محوریت معرفت خداوند را بیان می‌کند. و‌این‌که بدون معرفت او امکان تدین وجود ندارد (پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1397، ص42).

2_2‌ایمان به خدا و اطاعت از او و رسولش

انسان برای رسیدن به رحمت الهی باید به خداوند‌ایمان آورده و از او اطاعت کند. در قرآن کریم چنین آمده است: «وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ». (آل عمران / 132). «‏فرمان خدا و پیامبر را اطاعت کنید تا مشمول رحمت الهى شوید».

این را باید ذکر کرد که انسان بدون‌ایمان و باور قلبی به خداوند، از او اطاعت نمی‏کند. پس اطاعت وابسته به‌ایمان قبلی است. از‌این‌ایه به دست می‏آید که با اطاعت از خداوند و پیامبر (ص) می‏توان به رحمت الهی رسید. پس‌ایمان به خدا و اطاعت از او و فرستاده‎اش از اهداف میانی به شمار می‏رود که به‌واسطه آن می‏توانیم به رحمت الهی برسیم.

در‌اینجا سؤالی که مطرح می‎شود‌این است که مگر اطاعت از خدا با اطاعت از پیامبر (ص) تفاوتی دارد؟ چرا در‌ایه هم اطاعت از خدا و هم اطاعت از پیامبر (ص) از ما خواسته شده است؟

در جواب‌این سؤال باید گفت که اگر فقط اطاعت از خدا از ما خواسته شود، پیامبر (ص) به عنوان مصداق و نمونه ذکر نشود.

 کسانی که در مقابل پیامبر (ص) هستند، ممکن است ادعا کنند که ما داریم اطاعت از خدا می‎کنیم. دامنه ادعا که وسیع است، همه کس می‎تواند داعیه دین و‌ایمان و تقوا را علنی کند. در زمان پیامبر، هم پیامبر مدعی عبودیت و اطاعت خدا بود، هم آن کسانی که در جبهه مقابل او، با او می‎جنگیدند (خامنه‌ای، 1397، ص 34).

این‌ایه یک اشتباه و پندار ما را نیز اصلاح می‌کند؛ چون تصور ما در مورد رحمت خدا قرار گرفتن غالبا زمانی است که هیچ عملی انجام نداده‌ایم و مرتکب گناهان زیادی شده‌ایم. در‌این حال فقط به رحمت الهی امید داریم و امیدوار می‌شویم که خدا با رحمتش با ما برخورد خواهد کرد. در واقع رحمت الهی را در مقابل عمل و جایگزین آن قرار می‌دهیم. می‌گوییم که گرچه ما با دستورهای خدا مخالفت کرده‌ایم، ولی او با ما با رحمتش عمل خواهد کرد. اما‌این‌ایه بر عکس آن است. می‌گوید عمل کنید، اطاعت کنید، شاید مورد رحمت پروردگار قرار بگیرید (خامنه‌ای، 1397، ص 35).

پس امید به رحمت خدا بدون اطاعت از او و پیامبر (ص) یک تصور اشتباهی است. بلکه از نظر قرآن برای رسیدن به رحمت الهی باید عمل و اطاعت کرد.

و نیز در‌ایه دیگر قرآن چنین آمده است: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ». (اعراف / 96). از‌این‌ایه استفاده می‏شود که کسانی که به خدا‌ایمان آورده و تقوا پیشه می‏کنند در معرض رحمت الهی قرار می‏گیرند. و خداوند بر اساس رحمت خویش برکات زمین و آسمان را بر روی آن‌ها می‏گشاید. پس‌ایمان به خدا یک هدف میانی است که انسان به‌واسطه آن به رحمت الهی دست پیدا می‏کند.

2-3 متمسک شدن به خدا

از نظر قرآن یکی از اهداف میانی‌ایمان و تمسک به خداوند است: «فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ یَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِراطاً مُسْتَقِیماً». (نساء / 175).

پس فقط‌ایمان قلبی هم کافی نیست، باید به خدا، به دامن خدا، یعنی به دامن‌ایین خدا و راه خدایی چنگ بزنید، متمسک بشوید. اگر‌ایمان نداشته باشید؛ اگر‌ایمان داشته باشید، اعتصام نداشته باشید، تعهدات خودتان را در مقابل خدا عمل نکنید؛ به سوی خدا راه نمی‎یابید، آن روشنایی هدایت در دل شما فروغ نمی‎افکند؛‌این مخصوص مؤمنین است (خامنه‌ای، 1397، ص 116). در نتیجه انسان با‌ایمان و متمسک شدن به خداوند می‌تواند به رحمت الهی برسد.

2-4 عمل صالح

چنانچه در بحث‌ایمان به خدا و اطاعت از او گفته شد انسان برای رسیدن به رحمت الهی باید‌ایمان آورده و از او اطاعت کند. بر اساس قرآن برای رسیدن به‌این هدف باید‌ایمان آورده و عمل صالح نیز داشته باشد. «فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ». (جاثیه / 30). در برخی‌ایات خداوند متعال می‏فرماید که کسی را که بخواهد در رحمت خویش داخل می‏کند. «یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمِینَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً». (انسان / 31).

قابل توجه است که در آغاز آیه مى‏گوید: «هر کس را بخواهد در رحمت خود وارد مى‏کند» اما در پایان آیه، به صراحت اعلام می‌کند که برای ظالمان عذاب دردناکی را آماده کرده است. این نشان دهنده آن است که مشیت و اراده خدا بر عذاب بعد از آن است که انسان اراده ظلم و گناه بکند. و نیز به قرینه مقابله مشخص مى‏شود که مشیت و اراده خدا در رحمت نیز بعد از آن است که انسان اراده ایمان و عمل صالح بکند. و از حکیم انتظار غیر از‌این نیز نمی‌توان داشت (مکارم شیرازى، 1371، ج 25، ص 387).

«وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمُونَ ما لَهُمْ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ». (شوری / 8). «اگر خدا مى‏خواست همه آن‌ها را امت واحدى قرار مى‏داد و به‌حکم اجبار هدایت مى‏کرد و مؤمن مى‏ساخت ولى خداوند هر که را بخواهد در رحمت خود وارد مى‏کند و براى ظالمان ولى و یاورى نیست‏». علامه طباطبایی در ذیل‌ایه چنین آورده است: «اینکه در‌این‌ایه بین «من یشاء» و «الظالمون» مقابله افتاده، می‎خواهد‌این را برساند که مقصد از «من یشاء» غیر ظالمین است. پس معنای‌ایه چنین می‌شود که خداوند غیر ظالمین را داخل رحمت خود می‎کند. ظالمین «ولی» و «نصیر» ندارند» (طباطبایى، 1390، ج 18، ص 19).

در‌ایه مورد بحث ما نیز شرایط ورود به رحمت الهی و ویژگی‌های آن‌ها بیان شده است که‌ایمان و عمل صالح است.

پس می‎توان گفت که در‌این‌ایه یکی دیگر از اهداف میانی برای رسیدن به هدف غائی بیان‌شده است. آن‌هم‌ایمان و عمل صالح است. و بدون‌این دو رسیدن به هدف غائی امکان‌پذیر نیست.

 2-5‌ایمان به روز قیامت و انفاق

بر اساس قرآن کریم خدای تعالی کسی را که‌ایمان به خدا و روز قیامت آورده و انفاق می‏کند، در رحمت خویش داخل می‏کند. «وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ». (توبه / 99). «گروهى از این عرب‌های بادیه‏نشین کسانى هستند که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند این کار را وسیله نزدیکى به خدا و مایه توجه و دعاى پیامبر (ص) که افتخار و برکت بزرگى است مى‏دانند، آگاه باشید که این انفاق‌ها به ‌طور قطع مایه تقرب آن‌ها در پیشگاه خداوند است‏، خدا آنان را به‌زودی در رحمت خود فرومی‌برد، زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است‏».

ما در این آیه تأکیدهاى متعددی را مشاهده مى‏کنیم. قابل توجه است که کلمه «الا» و «ان» برای تأکید است. و نیز جمله‏ «سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ‏» به‌ویژه، «فى» که ورود در رحمت الهى را مى‏رساند و در جمله آخر که با «ان» آمده و دو صفت (غفور و رحیم) را ذکر مى‏کند، بیان کننده تأکید است. پس می‌توان گفت که همه‌این تأکیدها نهایت لطف و رحمت خدا را در مورد این دسته بیان می‌کند. علت آن شاید‌این باشد که آن‌ها (بادیه‌نشینان) با‌این که از تعلیم و تربیت محروم بوده و در حد کافى دستشان به آیات الهى و سخنان پیامبر‎(ص) نمی‌رسید، ولی باز هم اسلام را پذیرفته بودند. و نیز با‌این که امکانات مالی خوبی نداشتند، ولی همیشه در راه خدا انفاق می‌کردند. بنابراین‌این بادیه‌نشینان نسبت به شهرنشینان شایستگی هرگونه تقدیر و تشویق را داشتند (مکارم شیرازى، 1371، ج 8، ص 96).

از‌این‌ایه استفاده می‏شود که برای ورود به رحمت الهی باید به خدا و روز قیامت‌ایمان آورده و انفاق کنیم. انفاق درراه خدا نتیجه‌ایمان به خدا و روز قیامت است؛ زیرا انسان با باور به خالق رحمان و دادگاه عدلی که اعمال همه در آنجا حساب‏رسی می‏شود، سعی می‌کند کارهایی را انجام بدهد که مورد رضایت خالق رحمان بشود و در دادگاه عدل سربلند باشد و مجوز ورود به رحمت الهی را بگیرد. و انفاق درراه خدا نیز از کارهایی است که انسان را به‌این هدف می‏رساند. پس‌ایمان به خدا و روز قیامت و انفاق درراه خدا از اهداف میانی محسوب می‏شوند که با به‌کارگیری آن‌ها ما به هدف غائی می‏رسیم.

2-6 هجرت و جهاد در راه خدا

از نظر قرآن کریم انسان به واسطه‌ایمان، هجرت و جهاد در راه خدا با مال و جان می‎تواند به رحمت الهی برسد: «الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ». (توبه / 20). «کسانى که ایمان آوردند و هجرت نمودند و درراه خدا با مال و جان خود جهاد کردند،‌این‌ها در پیشگاه خداوند مقامى برتر و بزرگ‌تر دارند و‌این‌ها به افتخار بزرگى نائل شده‏اند».

منظور از اهل‌ایمان، هجرت کنندگان و جهاد کنندگان در راه خدا با مال و جان چه کسانی هستند؟ در تفسیر مجمع البیان در‌این مورد چنین آمده است: «منظور از «الَّذِینَ آمَنُوا ...» کسانی هستند که خدا را تصدیق کرده و به وحدانیت او اعتراف می‎کنند. منظور از «وَ هاجَرُوا» کسانی هستند که از وطن‌هاى کفر خود به سرزمین اسلام هجرت می‏کنند. و مقصود از «وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ...» کسانی هستند که در برخورد با دشمنان دین سختی‏ها و مشقت‏ها را تحمل می‏کنند» (طبرسی، بی تا، ج 5، ص 24).

قابل توجه است که در‌ایه بعدی خداوند متعال برای اهل‌ایمان، هجرت کنندگان و جهاد کنندگان در راه خدا با مال و جان، سه بشارت می‎دهد که نخستین بشارت رسیدن به رحمت الهی است. «یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ‏ و رضوان وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِیها نَعِیمٌ مُقِیمٌ‏». (توبه / 21).

  پس بر اساساًین‌ایات می‏توان گفت که‌ایمان، هجرت و جهاد در راه خدا با مال و جان، از اهداف میانی محسوب می‎شوند که به واسطه آنها به رحمت الهی می‏رسیم.

2-7 تقوا

تقوا از موضوعات مهمی‌است که انسان در امر تربیت هر گز بی‌نیاز از آن نیست. قرآن نیز به ‌عنوان کتاب تربیت بسیار به آن تأکید کرده است. تقوا از اهداف میانی محسوب می‏شود؛ چون وقتی‌ایات قرآن را بررسی می‏کنیم، می‎بینیم که تقوا از اهمیت زیادی برخوردار است. ولی با‌این ‌حال برای رسیدن به مراتب بالاتر به ‌عنوان واسطه معرفی می‏شود. یکی از آن مراتب بالاتر رحمت الهی است. در قرآن کریم چنین آمده است: «وَاتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ». (انعام / 155).‌ایات دیگری نیز بر‌این مسئله دلالت می‏کند. (اعراف / 63، یس / 45، حجرات 10). از‌این‌ایات می‏فهمیم که برای دستیابی به رحمت الهی باید تقوا داشته باشیم. پس تقوا یکی از اهداف میانی است که به‌واسطه آن، می‏توان به رحمت الهی رسید.

در‌ایه دیگر چنین می‏خوانیم: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَکَفَّرْنا عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ‏ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ‏». (مائده / 65). از‌این‌ایه نیز به‌این مسئله پی می‏بریم که خداوند به خاطر تقوای بندگانش با آن‌ها با رحمتش رفتار می‏کند. چون پوشاندن بدی‏ها و گناهان بندگانش و داخل کردن آن‌ها به بهشت که پر از نعمت‌های مختلف است، بدون رحمت امکان‌پذیر نیست. پس به‌واسطه تقوا که یکی از اهداف میانی است می‏توان به هدف غایی که رحمت الهی است دست‌یافت.

2-8 زکات

خداوند متعال در قرآن کریم از رحمت واسعه خویش بحث می‏کند و شرایط رسیدن و به دست آوردن آن را نیز بیان می‏کند: «وَ اکْتُبْ لَنا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْناإِلَیْکَ‏ قالَ عَذابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یُؤْمِنُونَ». (اعراف/ 156). در‌این‌ایه حضرت موسی (ع) از خداوند می‏خواهد که در دنیا و آخرت به آن‌ها حسنه بدهد. توبه و بازگشت خودشان را نیز یادآوری می‏کند. در جواب او خدای کریم هم عذاب و هم رحمت واسعه خویش را بیان می‏کند. و در پایان‌ایه شرایط رسیدن به‌این رحمت واسعه را ذکر می‏کند. و آن شرایط عبارت‌اند از: تقوا، زکات و‌ایمان آوردن به‌ایات الهی.

اما منظور از تقوا، زکات و‌ایمان به‌ایات الهی چیست؟ به‌این سؤال چنین پاسخ ‌داده‌ شده است: منظور از «لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ» کسانی است که از گناهان و ترک واجبات دورى مى‏کنند. در جمله «وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ» منظور از زکات حق مالی و یا مطلق انفاقی است که در راه خدا داده می‏شود که بواسطه آن مال زیاد، مفاسد اجتماع اصلاح و نواقص آن تکمیل می‎شود. و منظور از «وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یُؤْمِنُونَ» تسلیم شدن در مقابل تمام‌ایات و نشانه‏هایی است که از طرف خداوند رسیده است. چه آن‌ایات مانند معجزه‎های موسى و عیسى و رسول خدا (ص) معجزه باشد و چه اینکه مانند شرایع و دستورات موسى و دستورات سایر انبیاء (ع) احکام آسمانى باشد. و چه خود انبیاء باشند و یا نشانه‎ای از نشانه‎های نبوت باشد، مانند نشانه‎های حضرت محمد (ص) که خداوند در کتاب موسى و عیسى آن‌ها را ذکر کرده است. همه این‌ها آیات خداوند هستند که بر همه واجب است که به آن‌ها‌ایمان آورده، در مقابل آن‌ها تسلیم شده و آن‌ها را تکذیب نکند (طباطبایى، 1390، ج 8، ص 277) و‌این ‌که خداوند‌این شرایط رسیدن به رحمت واسعه را در مقابل عذاب خویش آورده است، می‏توانیم نتیجه بگیریم که کسانی که دارای‌این شرایط نباشند به عذاب الهی مبتلا می‏شوند. درواقع در‌این‌ایه هم به شرایط رسیدن به رحمت واسعه الهی و هم شرایط شایستگی مبتلا شدن به عذاب الهی ذکرشده است. آن‌ها نیز عبارت‌اند از: باتقوا نبودن، پرداخت نکردن زکات و‌ایمان نیاوردن به‌ایات الهی.

پس نتیجه گرفته می‏شود که زکات، تقوا و‌ایمان به‌ایات الهی از اهداف میانی محسوب می‏شوند که به‌واسطه آن‌ها می‏توانیم به رحمت الهی برسیم.

2-9 رسیدن به مقام محسنین و نیکوکاری

در قرآن آمده است که محسنین نزدیک به رحمت الهی هستند: «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ‏ وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ‏». (اعراف / 55-56).

در‌اینجا قبل از همه‌چیز می‏خواهیم بدانیم که محسنین چه کسانی هستند؟ و دارای چه ویژگی‏هایی هستند که مشمول رحمت الهی می‏شوند؟

راغب در مفردات چنین می‏نویسد: «احسان برتر از عدالت است، زیرا عدالت آن است که انسان چیزی را که وظیفه‌اش است، می‏دهد و کمتر از آن را که حق اوست می‏گیرد، ولی احسان‌این است که انسان بیشتر از وظیفه خویش را می‏دهد و کمتر از حق خویش را می‏گیرد» (راغب اصفهانى، 1412، ص 236).

اما در قرآن کریم ویژگی‌های متعددی برای محسنین ذکر شده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‏کنیم:

«الم تِلْکَ‌ایاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ هُدىً وَ رَحْمَهً لِلْمُحْسِنِینَ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ أُولئِکَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ». (لقمان / 1-5) در‌این‌ایه اقامه نماز، ادای زکات و یقین به آخرت از ویژگی‌های محسنین شمرده ‌شده است. و جالب است که در‌ایه سرانجام آن‌ها نیز بیان‌ شده است که درنتیجه دارا بودن به‌این ویژگی‏ها از هدایت پروردگار برخوردار گشته و رستگار می‏شوند.

و در‌ایه موردبحث ما نیز به ویژگی‌های محسنین اشاره می‏شود. چنانچه در تفسیر «المیزان» چنین آمده است: «اعتدال در عبادت و دوری از فساد درروی زمین بعد از اصلاح آن را «احسان» نامیده و افرادى را که این دستورات را قبول کرده و عمل می‏کنند «محسنین» می‌خواند، که رحمت خدا نزدیک به آنان است» (طباطبایى، 1390، ج 8، ص 160).

پس نتیجه گرفته می‏شود که بر اساساًین‌ایه با محسن و نیکوکار بودن نزدیک به رحمت الهی می‏شویم و می‏توانیم به آن برسیم.

2-10 شکرگزاری

از این جهت که به وسیله شکرگزاری به رحمت الهی که هدف نهایی است می‎رسیم، آن را در ذیل اهداف میانی آورده‎ایم. البته ممکن است گفته شود شکرگزاری راه رسیدن به رحمت الهی است. البته این منافات ندارد با این که هدف هم باشد؛ چرا که شکر لازمه همه نعمت‌هایی است که خداوند به بندگان داده است. همچنین شکرگزاری وظیفه بندگی است چه به کمال برساند یا نرساند. و از سوی دیگر عاملی است برای رشد و تعالی او. «قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنی‏ أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُر». (نمل / 40). آیه شکر را هدف قرار می‎دهد در برابر فضل خداوند.

شکرگزاری از موضوعات مهمی‌است که انسان نباید از آن غفلت کند. شکر لفظی و عملی از اقسام شکر است. شکر عملی آن است که انسان نعمت‏هایی را که در دست دارد، در راه رضایت الهی از آن‌ها استفاده کند. باید گفت که از نظر قرآن خداوند بی‎نیاز از شکرگزاری انسان‌ها است. شکرگزاری آن‌ها به نفع خودشان است. «وَ مَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِه‌». (نمل / 40).

در قرآن چنین آمده است: «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ». (ابراهیم / 7). از‌این‌ایه به دست می‏آید که خداوند متعال بر اساس رحمت واسعه خویش نعمت‌های زیادی را به انسان‌ها داده است. و نیز از روی رحمتش به آن‌ها می‌فرماید که اگر در مقابل‌این نعمت‏ها شکر کنند، خود آن‌ها را می‏افزاید؛ یعنی مقام و درجه آن‌ها را بیشتر می‌کند.

 قابل توجه است که خداوند رحیم است که نعمت‌هایش را بدون‌این که ما از او درخواست کنیم، به ما عطا کرده است. نیز به ما اعلام می‎کند که اگر در مقابل‌این نعمت‎هایی که به ما داده است، شکرگزار باشیم، مقام و رتبه خود ما را می‎افزاید.‌این نشان دهنده رحمت الهی است؛ چون با داده‌های خودش می‌خواهد ما را به رحمتش برساند.

در بخش آخر‌ایه می‌فرماید: ولی اگر به‌ جای شکر کفر کنند، عذاب من شدید است؛ یعنی خود را از‌این رحمت بزرگ دور نگه می‏دارند. واژه عذاب در مقابل رحمت قرار می‌گیرد و در واقع فقدان رحمت است. پس از‌این‌ایه استفاده می‎شود که انسان به واسطه شکرگزاری می‌تواند رحمت الهی را بر خودش جذب و بدون آن خود را از رحمت الهی محروم کند.

جالب اینکه در مورد شکر با صراحت مى‏گوید «لَأَزِیدَنَّکُمْ». اما در مورد کفران نعمت نمى‏گوید شما را مجازات مى‏کنم بلکه تنها مى‏گوید «عذاب من شدید است» و این تفاوت تعبیر دلیل بر نهایت لطف پروردگار است (مکارم شیرازى، 1371، ج 10، ص 274).

حقی که انسان نسبت به رحمت خدا دارد برخورداری از مظاهر رحمت است و واجبی که در ارتباط با خداوند متوجه او می‎شود (شکر) این مظاهر رحمت است. چنین شکری نیز با شناخت این که این نعمت‌ها از آن خداوند است و سپس اتخاذ موضع‎گیری درونی در برابر خداوندی که این همه مظاهر رحمت را در اختیار او قرار داده است (امتنان درونی در برابر خداوند به خاطر وجود این نعمت‎ها) و بعد از آن اعتراف به این نعمت‎ها با زبان قال و سرانجام استفاده کردن از این نعمت‎ها آن‎گونه که خداوند دستور داده است تحقق می‎یابد. و چون بخشی از این استفاده کردن از نعمت‏ها در ارتباط با بندگان و آفریدگان خداوند است، بنابراین واجب و وظیفه انسان خود‌به‌خود شاخه‏ای دیگر به خود می‎گیرد و آن این که او باید آن نعمت‎ها را در ارتباط با بندگان خدا به‌کار‌گیرد؛ یعنی او هم باید نسبت به بندگان خدا رحیم باشد. بر این اساس است که مؤمنین نسبت به هم رحیم هستند: (رحماء بینهم) (سبحانی، 1387، ص 122).

پس شکرگزاری یکی از اهداف میانی است که به ‌واسطه آن می‏توان به رحمت الهی رسید.

2-11 امیدوار بودن به رحمت الهی

امیدوار بودن انسان آن‌قدر اهمیت دارد که اگر یکی فاقد آن باشد، زندگی‌اش بی‌معنا می‏شود. و انسان با امید زنده است. خداوند رحمان نیز در قرآن کریم بندگانش را از نومید شدن از رحمت الهی نهی می‏کند. «یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‏». (زمر / 53).

در‌این‌ایه افزون بر نهی از نومیدی از رحمت الهی، به صفات مغفرت و رحمت خداوند اشاره می‏شود. و‌این نشانگر آن است که انسان با امیدوار بودن می‏تواند به رحمت خداوند برسد.

و در‌ایه دیگر کسانی که از رحمت الهی نومید می‏شوند، تهدید به عذاب شده‌اند. «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ لِقائِهِ أُولئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ‏». (عنکبوت / 23). درواقع می‏توان گفت که‌این‌ایه برای بیان‌ایه «یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ یَرْحَمُ مَنْ یَشاءُ» (عنکبوت / 21) است؛ یعنی خداوند به همه پیام می‏دهد که کسی که می‏خواهد از عذاب الهی به دور ماند و به رحمت الهی برسد، نباید نومید شود.

نیز خداوند رحیم در‌ایه دیگری از زبان حضرت یعقوب (ع) به فرزندانش دستور به مأیوس نشدن از رحمت الهی می‏دهد: «وَ لاتَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ‏ إِنَّهُ لایَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ‏». (یوسف / 87). در‌این‌ایه سبب مأیوس شدن از رحمت الهی بیان‌ شده است که آن ‌هم کفر است. پس اهل‌ایمان هرگز نباید از رحمت الهی مأیوس شوند. بلکه در هر شرایطی باید یک زندگی سرشار از امید داشته باشند. چون جنایت فرزندان یعقوب (ع) مشخص است. ولی باز به آن‌ها می‌فرماید که نباید نومید شوید.

از همه‌این‌ایات می‏فهمیم که خداوند به‌هیچ‌وجه نمی‏خواهد که بندگانش از رحمت او مأیوس شوند.

پس امیدوار بودن به رحمت خداوند و عدم نومیدی از آن، یکی از اهداف میانی محسوب می‏شود که به‌واسطه آن، به هدف غائی می‏رسیم.

2-12 حسن ظن داشتن به خداوند

همان‌قدر که حسن ظن داشتن به خدای رحیم خوب است، سوءظن داشتن به او نیز بد است. چنانچه خدای تعالی در قرآن کریم از مجازات آن‌ها خبر می‏دهد: «وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکِینَ وَ الْمُشْرِکاتِ‏ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ‏ وَ لَعَنَهُمْ‏ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِیراً». (فتح / 6). از‌این‌ایه به دست می‏آید که عوامل سوءظن داشتن به خداوند نفاق و شرک است.

و نیز مجازاتی را برای آن‌ها در نظر گرفته است که از‌این‌ قرارند: با حوادث بد روبه‌رو می‏شوند. مشمول غضب الهی قرار می‏گیرند. خداوند آن‌ها را مورد لعن قرار داده و از رحمت خویش دور می‏کند. و جهنم را برای آن‌ها آماده کرده است.

چنانچه در تفسیر مجمع البیان‌این قسمت‌ایه «وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ» چنین معنا شده است: «أی أبعدهم من رحمته» (طبرسی، بی تا، ج 9، ص 171). یعنی از رحمت خویش آنها را دور کرده است. ‏

در تفسیر التبیان فی تفسیر القرآن نیز چنین آمده است: «(وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ) أی لعنه لهم و عذابه (و لعنهم) أی أبعدهم من رحمته»‏ (طوسی، بی تا، ج 9، ص 318)

«سوءظن» نیز مثل «حسن ظن» سه تقسیم دارد: گاهى نسبت به خویشتن، گاهى نسبت به دیگران و گاهی نسبت به خدا صورت می‎گیرد. ولی باید گفت که سوءظن نسبت به خویشتن اگر به حد افراط نرسد، سبب تکامل مى‏شود که انسان نسبت به اعمال خود سختگیری می‌کند و جلوى عجب و غرور را مى‏گیرد.‌این نوع «سوءظن» در روایات (سید رضی، 1393، خطبه همام) نیز به عنوان یکی از اوصاف پرهیزکاران آمده است. اما سوءظن در مورد مردم ممنوع است. ولی باید دقت کرد که‌این تبدیل به خوش‏باورى نشود که در نتیجه آن، فساد بر جامعه غلبه کند (مکارم شیرازی، 1371، ج 22، ص 36-37).

و اما «سوءظن» نسبت به خداوند بسیار بد است، و نشانه ضعف ایمان و گاهی حتی نشانه عدم ایمان می‌شود. قرآن به صورت متعدد از سوءظن افراد بی‌ایمان و یا ضعیف‌الایمان یاد می‎کند. به‌ویژه وقتی که حوادث ناگوار رخ می‌دهد، افرادی که‌ایمانشان ضعیف است، شکایت مى‏کنند (مکارم شیرازی، 1371، ج 22، ص 37).

مخصوصاً نمونه روشنى از آن در میدان جنگ احزاب هنگامی‌‌که مسلمانان سخت تحت‌فشار قرار گرفتند ظاهر شد و خداوند گمان‏هاى سوء گروهى را سخت نکوهش کرد: «إِذْ جاؤُکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا هُنالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالًا شدیداً». (احزاب / 10-11).

حتى در آیه 154 آل‌عمران این‏گونه گمان‏ها را «ظن الجاهلیة» (گمان‏هاى دوران جاهلیت) خوانده است. به ‌هر حال مسئله حسن ظن به خدا و وعده رحمت و کرم و لطف و عنایت او از نشانه‏هاى مهم ایمان و از وسایل مؤثر نجات و سعادت است (مکارم شیرازی، 1371، ج 22، ص 38).

مشخص شد که انسان با سوءظن داشتن به خدا خودش را از رحمت الهی دور می‏کند. پس نتیجه گرفته می‏شود که حسن ظن داشتن به خداوند رحیم از اهداف میانی است که از طریق آن می‏توان به رحمت الهی رسید.

2-13 تعقل و تفکر

عقل از نعمت‌های بزرگی است که خداوند متعال به انسان ارزانی کرده است. قدرت تعقل آن ‌قدر اهمیت دارد که فرق او را با سایر موجودات مشخص می‏کند. همان‌طور که حجت ظاهری یعنی پیامبر خدا (ص) برای انسان‌ها رحمت است (انبیاء / 107)، حجت باطنی یعنی عقل و قدرت تعقل نیز برای انسان‌ها رحمت است. خداوند بر اساس رحمت خویش به انسان‌ها عقل و قدرت تعقل داده است که به‌واسطه آن، بتواند خوب و بد را تشخیص داده و هدایت یابد. و در نتیجه آن، سعادت خویش را تضمین نماید. بدون تعقل انسان ‌قدر‌این نعمت بزرگ را ندانسته و خود را از هدف غائی یعنی رحمت الهی محروم می‏کند. به خاطر‌این، خداوند متعال در قرآن انسان‌ها را مکرر دعوت به تعقل می‏کند.‌اینک به‌ عنوان ‌مثال چند نمونه را ذکر می‏کنیم:

خدای تعالی درآیات مختلف با توبیخ کردن کسانی که تعقل نمی‏کنند، آن‌ها را با عباراتی؛ مانند «أَ فَلا تَعْقِلُون» (یوسف / 109)، «أَ فَلا تَتَفَکَّرُون» (انعام / 50) و «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن» (نساء / 82؛ محمد / 24) دعوت به تفکر و تعقل می‏کند.

و نیز با عبارات «لعلکم تعقلون» (غافر / 67)، «ان فی ذلک لایات لقوم یعقلون» (نحل / 12)، «کذلک نفصل الایات لقوم یعقلون» (روم / 28) و ... همه انسان‌ها را دعوت به تعقل می‏کند.

 کافی است که انسان از‌این عقل استفاده نموده و تعقل نماید. در‌این صورت قطعاً خویش را به رحمت الهی نزدیک می‏کند. پس تعقل و تفکر از اهداف میانی محسوب می‏شود که انسان از طریق آن، می‏تواند به رحمت الهی برسد.

2-14 فراگیری علم

علم در زندگی انسان از اهمیت خاصی برخوردار است. به خاطر‌این‌که او برای رسیدن به کمال نیاز به علم دارد. چنانچه خداوند متعال‌این نیاز را در قرآن بیان کرده است. و برای برطرف کردن‌این نیاز انسان به او علم آموخته است. «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَم» (علق 5). از‌این‌ایه می‏فهمیم که انسان برای رسیدن به هدف خلقت خویش، نیاز به علم دارد. و‌این علم را فقط خداوند می‏تواند به او بیاموزد و آموختن‌این علم از جای دیگر برای او میسر نیست.

در‌ایه دیگر خدای تعالی در مورد آدم ابوالبشر می‏فرماید: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ» (بقره / 31). از‌این‌ایه به دست می‏آوریم که خداوند علم مورد نیاز آدم را به او عطا کرد. پس می‏توان نتیجه گرفت که انسان برای رسیدن به کمال خویش نیاز به علمی‌دارد که فقط خداوند می‏تواند آن را به او عطا کند.

اینجا‌این سؤال مطرح می‏شود که فراگیری علم به ‌عنوان هدف میانی چه ارتباطی بارحمت الهی دارد؟ در پاسخ‌این سؤال باید گفت که چون خداوند متعال دارای رحمت واسعه است، باید نیازهای انسان را برطرف کند. حالا همان‌طور که گفتیم یکی از نیاز‏های انسان علم است. و خداوند بر اساس رحمت خویش، انسان را از نظر علمی‌تأمین می‌کند. و انسان نیز برای رسیدن به رحمت الهی چاره‌ای جز از فراگیری علم الهی ندارد.

قابل‌ توجه است که در سوره «الرحمن» خداوند متعال رحمانیت خویش را معرفی می‏کند. درواقع جواب سؤالی را می‏دهد که مشرکان از پیامبر (ص) پرسیدند که رحمان چیست؟ «وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحْمنُ» (فرقان / 60).

به آن‌ها چنین پاسخ داده می‏شود: «الرَّحْمنُ. عَلَّمَ الْقُرْآنَ. خَلَقَ الْإِنْسانَ. عَلَّمَهُ الْبَیانَ». یعنی خداوند رحمان دارای‌این ویژگی‌ها است. و جالب است که به‌ عنوان اولین ویژگی خداوند رحمان حتی قبل از خلقت انسان تعلیم قرآن را بیان می‏کند. چون تعلیم قرآن برای رسیدن به کمال و رحمت الهی برای انسان مهم‌تر از همه‌چیز است در نتیجه انسان برای رسیدن به هدف غائی یعنی رحمت الهی، باید هدف میانی یعنی علم الهی را فراگیرد.

2-15 اصلاح بین برادران

اصلاح کردن بین برادران و آشتی دادن بین آن‌ها از مرحمت و مهربانی نشأت گرفته است؛ یعنی انسانی که مهربان است و مرحمت دارد می‌تواند اختلاف برادران را حل کند. و نیز هر انسانی برای رسیدن به رحمت الهی باید بین برادران خویش را اصلاح کند. چنانچه در قرآن کریم به‌این مسئله اشاره‌ شده است: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ‏ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون» (حجرات / 10). از‌این‌ایه به دست می‌آید که برای برادر هم شدن و خیرخواهی همدیگر را خواستن حتماً لازم نیست که از یک پدر و مادر باشیم، یا فامیل یا از یک نژاد و ملت باشیم. بلکه دارای یک‌ایمان و اعتقاد قلبی بودن در برادر یکدیگر بودن کافی است. دین اسلام چه قدر دستورات و برنامه‌های رحمت آمیز دارد که حتی کسانی را که از یک نژاد نیستند و دارای یک رنگ و پوست نیستند، ولی‌ایمان واحد دارند را نیز با یکدیگر برادر می‌داند.

و در مورد جمله «فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ» فرمود: خداوند متعال نفرمود که «فاصلحوا بین الاخوین»، چون می‌خواست که کوتاه‌ترین و لطیف‏ترین بیان را داشته باشد،‌این جمله دو مطلب را می‌رساند: یکى اینکه دو نفری که باهم جنگ مى‏کنند برادر همدیگرند و باید بین آن دو نفر را اصلاح کرد، دوم اینکه مسلمانان دیگر نیز با آن دو نفر که جنگ می‌کنند برادر هستند و آن‌ها باید حق برادرى را ادا کرده بین آن دو نفر را اصلاح کنند (طباطبایى، 1390، ج 18، ص 315).

2-16وفای به عهد

در قرآن خداوند رحیم در مورد مجازات کسانی که عهد الهی را می‏شکنند می‏فرماید: «وَ الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» (رعد / 25). از‌این‌ایه چنین استفاده می‏شود که کسانی با خدا عهد بسته و بعد آن را می‏شکنند و با خدا قطع ارتباط می‏کنند، در زمین فساد خواهند کرد. پس فساد در زمین نتیجه شکستن عهد و قطع ارتباط با خدا است و مجازات آن‌ها هم‌این است که مورد لعن قرار می‎گیرند و سزاوار آخرت بد می‏شوند؛ یعنی از رحمت الهی دور گردانده می‏شوند. پس چنانچه انسان با نداشتن وفای به عهد از رحمت الهی دورنگه داشته می‏شود، با داشتن وفای به عهد نیز به رحمت الهی می‏رسد.

2-17 امر به ‌معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر یکی از مهم‌ترین وظایف اجتماعی است که قرآن کریم درآیات متعددی بر آن تأکید می‏کند. ما به ‌عنوان نمونه به یک‌ایه اشاره می‏کنیم که مربوط به موضوع است: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ‏ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ‏ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ‏» (توبه / 71).

در‌این‌ایه به برخی از صفات و وظایف مؤمنان اشاره می‏شود. و یکی از آن صفات و وظایف امر به معروف و نهی از منکر است.

و در پایان‌ایه مکافات مؤمنانی را که به‌این وظایف عمل می‏کنند را بیان می‏کند. آن ‌هم‌این است که آن‌ها را به‌ زودی مشمول رحمت خویش قرار می‏دهد.

پس امر به معروف و نهی از منکر یکی از اهداف میانی است که به واسطه آن می‎توانیم به رحمت الهی برسیم.

نتیجه‌گیری

در‌این پژوهش سعی بر آن شد که بر اساس تربیت رحمت‎محور در راستای حقوق بشر، اهدافی که ما را برای موفق شدن در امر تربیت حقوقی کمک می‏کنند، از دل‌ایات استخراج شوند. همان‌طور که ذکر شد، برای موفقیت در امر تربیت هدف غائی و اهداف میانی داریم. در‌این پژوهش بر خلاف دیگران، هدف غائی تربیت رسیدن به رحمت واسعه و بی انتهای الهی است. در حالی که دیگران هدف غائی تربیت را معرفت و بندگی خدای متعال می‌دانند. اما برای رسیدن به‌این هدف غائی بر اساس تربیت رحمت‌محور اهداف میانی را نیز نیاز داریم. و در‌این جستار از دل‌ایات قرآن اهداف میانی را نیز به دست آوردیم که از‌این ‌قرارند:

معرفت خدای متعال،‌ایمان به گستره رحمت خدا و اطاعت از او و رسولش، متمسک شدن به خدا، عمل صالح،‌ایمان به روز قیامت و انفاق، هجرت و جهاد در راه خدا، تقوا، زکات، رسیدن به مقام محسنین و نیکوکاری، شکرگزاری، امیدوار بودن به رحمت الهی، حسن ظن داشتن به خداوند، تعقل و تفکر، فراگیری علم، اصلاح بین برادران، وفای به عهد و امر به معروف  و نهی از منکر و به ویژه شناخت حقوق انسان و رعایت آن مطابق رحمت الهی. قابل ذکر است که گرچه برخی از اهداف میانی که در‌این پژوهش ذکر شده‌اند، از طرف دیگران نیز از اهداف میانی تربیت محسوب شده‎اند. ولی باید گفت که همه‌این اهداف میانی با استناد به‌ایات قرآن کریم استخراج شده است؛ یعنی از نظر قرآن که تربیت باید رحمت‌محور باشد،‌این اهداف نیز اهداف تربیت رحمت‌محور است. امید است که با برنامه­ریزی دقیق در امر تربیت به واسطه‌این اهداف میانی به هدف غائی دست پیدا خواهیم کرد.

ممکن است سؤال شود که اگر ما تربیت رحمت‎محور را نپذیریم اهداف تربیتی که در‌این پژوهش بر آن‌ها رسیده شده است را نمی‌پذیریم؟ به سخن دیگر اهدافی که بر اساس تربیت رحمت‎محور مطرح شده است، دیگران همه مطرح کرده‎اند پس تفاوت یافته‎های این پژوهش با پژوهش‎های پیشین چیست؟

در پاسخ باید گفت که در مورد هدف غائی تربیت، بر اساس تربیت رحمت‎محور گفتیم که هدف غائی رسیدن به رحمت الهی است. ولی هدف غایی تربیت را اکثرا بندگی و معرفت به خدا می‌دانند. ما بندگی و معرفت به خدا را از اهداف میانی در نظر گرفتیم.‌این خودش دید ما را نسبت به تربیت، متفاوت می‌کند. در این پژوهش تلاش شده است با توجه به واژه رحمت از متن آیات اهداف بدست آورده شود. یعنی با استناد به‌ایات قرآن ذکر کردیم که برخی از اهداف میانی به صراحت برای رسیدن به هدف غائی «رحمت الهی» هدف میانی محسوب می‎شوند؛ یعنی خود قرآن آن‎ها را برای رسیدن به رحمت الهی از اهداف میانی می‌داند که ما آن‌ها را از‌ایات قرآن استخراج کردیم و همه این تلاشها، بعد از تربیت درست انسان، در جهت تحقق بخشیدن به حقوق بشر با تکیه به رحمت بی پایان خداوند بوده است.

  • «قرآن کریم»
  • 2_ پژوهشکده حوزه و دانشگاه، زیر نظر حجت الاسلام و المسلمین علی رضا اعرافی، (1397)، «درآمدی بر تعلیم و تربیت اسلامی‌(2)، اهداف تربیت از دیدگاه اسلام»، انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت).
  • 3_ حاجی ده آبادی، محمدعلی، (1377)، «درآمدی بر نظام تربیتی اسلام»، دفتر تحقیقات و تدوین متون درسی مرکز جهانی علوم اسلامی، قم، چاپ اول.
  • 4_ حر آملی، محمد بن حسن، (1409 ق)، «وسایل الشیعه»، ناشر: مؤسسه آل البیت (ع)، قم، سال چاپ.
  • 5_ خامنه‌ای، سید علی حسینی، «طرح کلی‌اندیشه اسلامی‌در قرآن»، انتشارات مؤسسه‌ایمان جهادی، گردآوری و تنظیم صهبا، چاپ شانزدهم مهر 1397.
  • 6_ خمینى، روح‏الله، «شرح حدیث جنود عقل و جهل»، ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (س)، قم‏ سال چاپ: 1382 ه. ش‏، چاپ: 7
  • 7_ راغب اصفهانى حسین بن محمد، «المفردات فی غریب القرآن»، دارالعلم‏ الدار الشامیة – دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412 ق.
  • 8_ سبحانی، ناصر، «اسماء الحسناء»، ناشر: مردم سالاری، تهران، چاپ اول، 1387.
  • 9_ سید رضی، نهج البلاغه، ناشر مجمع جهانی اهل بیت (ع)، مترجم محمد دشتی، 1393.
  • 10_ شیرازى، صدرالدین، محمد بن ابراهیم‏‏، «شرح أصول الکافی (صدرا)»، محقق / مصحح: خواجوى، محمد، ناشر: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى‏، مکان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1383
  • 11_ طباطبایى، محمدحسین، «المیزان فی تفسیر القرآن»، 20 جلد، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - لبنان - بیروت، چاپ: 2، 1390 ه.ق.
  • 12_ طبرسی، فضل بن حسن، «مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن»، مصحح یزدی طباطبایی، رسولی هاشم، انتشارات ناصر خسرو.
  • 13_ طوسى، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، دار إحیاء التراث العربی - لبنان - بیروت، چاپ: 1، بی تا.
  • 14_ قرائتى، محسن، «تفسیر نور»، انتشارات مرکز فرهنگى درس‌هایی از قرآن - ایران - تهران، چاپ سوم، 1384 ش.
  • 15_ کلینى، محمد بن یعقوب‏، «الکافی»، محقق: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، تعداد جلد: 8، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، تهران‏، سال چاپ: 1407 ق‏
  • 16_ گروهی از نویسندگان، زیر نظر‌ایت‌الله مصباح یزدی، «فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی»، انتشارات مؤسسه فرهنگی مدرسه برهان، 1390، چاپ اول.
  • 17_ مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، «بحارالانوار»، ناشر: دار احیاء التراث العربی، بیروت، سال 1403 ق.
  • 18_ مصباح یزدی، محمدتقی، «به سوی تو»، تدوین و نگارش: کریم سبحانی، ـ قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1383.
  • 19_ مصباح یزدی، محمدتقی، «خدا‌شناسی (مجموعه کتب آموزشی معارف قرآن 1)»، تحقیق و بازنگری: امیررضا اشرفی،. - قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1389.

20_  مکارم شیرازى، ناصر، «تفسیر نمونه»، 28 جلد، دار الکتب الإسلامیة - ایران - تهران، چاپ: 10، 1371 ش